نقد فیلم و سریالفیلم و سریال

نقد فیلم ماینکرفت

با نقد فیلم ماینکرفت همراه باشید. ماینکرفت وقتی کلاس هفتم بودم خیلی معروف شد. واسه همین، خب، تجربه زیادی باهاش دارم. با شمشیر الماسی زامبی‌هارو می‌زدم و از دست کریپرها جاخالی می‌دادم، همزمانم فیلم ناپلئون داینامایت پس‌زمینه پخش می‌شد. اون موقع اصلاً نمی‌دونستم که جرد هس، کارگردان کمدی موردعلاقه‌م، قراره یه روزی فیلم سینمایی ماینکرفت رو بسازه. تقریباً یک دهه و نیم بعد.

بازی ویدیویی سوئدی که سال ۲۰۱۱ منتشر شد، حالا پرفروش‌ترین بازی تاریخ شده. ساخت یه فیلم ازش اجتناب‌ناپذیر بود. ولی بعد از ۱۰ سال گیر افتادن تو جهنم توسعه، بالاخره به واقعیت تبدیل شد. کارگردان‌هایی مثل راب مک‌الهنی و شاون لوی هم در یه دوره‌هایی به پروژه وصل بودن.

نقد فیلم و سریال

نقد فیلم ماینکرفت

نکته اینه که ماینکرفت داستان مشخصی نداره. یه بازی جهان‌باز با این جمله معروفه: «امکانات بی‌پایانن». چیزی که شخصیت استیو (با صداپیشگی جک بلک) تو فیلم هم بهش اشاره می‌کنه. طراحی بازی مکعبیه و بازیکن‌ها توش ساخت‌وساز می‌کنن، منابع جمع می‌کنن، وسایل می‌سازن و با دشمن‌هایی مثل زامبی، کریپر، اسکلت، عنکبوت و اندرمن مبارزه می‌کنن.

وقتی اولین تیزر فیلم «A Minecraft Movie» تو سپتامبر منتشر شد، واکنش‌های منفی زیادی گرفت. جلوه‌های ویژه حالت عجیبی داشتن و استفاده از یه آهنگ کلاسیک از بیتلز، ماجرا رو عجیب‌تر هم کرد. کلی انیمیشن از ماینکرفت تو یوتیوب هست، پس چرا خود فیلم انیمیشنی نیست؟ با این حال، فیلم بالاخره اومده و برخلاف انتظار، قابل تحمل از آب دراومده.

فیلم «A Minecraft Movie» درباره چیه؟

برخلاف بازی، فیلم «A Minecraft Movie» واقعاً یه داستان داره. همین خودش یه فاصله‌ست از منبع اصلی. هرچند داستان خیلی کلیشه‌ایه.

فیلم با روایت استیو (با صداپیشگی جک بلک) شروع می‌شه. اون از بچگی آرزو داشته معدن‌های زادگاهش تو آیداهو رو کشف کنه. وقتی بزرگ می‌شه و از شغل خسته‌کننده‌اش – فروشنده دستگیره در – زده می‌شه، تصمیم می‌گیره به معدن‌های قدیمی برگرده. اون‌جا راهی دنیای “اورورلد” می‌شه. یه دنیای پر از مکعب‌های رنگی و ماجراجویی.

استیو تو این دنیا واسه خودش خونه ساخته. حتی یه گرگ خونگی داره به اسم دنیس. ولی همه‌چی خراب می‌شه وقتی استیو و سگش توسط جادوگر پلید پیگلین، یعنی مالگوشا (با صداپیشگی ریچل هاوس)، دزدیده می‌شن و به زندانی تو “ندر” (یه دنیای جهنمی) فرستاده می‌شن.

بررسی فیلم ماینکرفت

مدتی بعد، هنری (سباستین هانسن) و خواهرش ناتالی (اما مایرز) بعد از مرگ مادرشون به شهر قدیمی استیو نقل مکان می‌کنن. هنری خلاقه ولی نمی‌تونه دوست جدید پیدا کنه. تنها کسی که باهاش ارتباط می‌گیره، گرت “مرد زباله‌کش” گریسون (با بازی جیسون موموآ) ـه. یه گیمر سابق که الان به سختی خرجشو درمیاره و مغازه‌ش در آستانه تعطیلیه.

گرت یه مکعب نورانی عجیب پیدا می‌کنه. بعد، اون، هنری، ناتالی و دان (مشاور املاک عاشق حیوانات با بازی دنیل بروکس) به دنیای اورورلد منتقل می‌شن. جایی که بالاخره با استیو آشنا می‌شن. حالا این گروه عجیب شاید تنها امید برای شکست دادن مالگوشا باشن.

هم‌زمان تو دنیای واقعی، مرلین (با بازی جنیفر کولیج)، معاون مدرسه هنری، عاشق یکی از ویلیجرها می‌شه. ویلیجری که از دنیای اورورلد فرار کرده. این خط داستانی نه‌چندان مرتبط، یه ساب‌پلات عجیبه که با اینکه بی‌ربطه، ولی یه جورایی خنده‌داره.

فیلم «A Minecraft Movie» وقتی عجیبه، بهتر کار می‌کنه.

اینکه از فیلم «A Minecraft Movie» خوشت بیاد یا نه، بستگی به دو چیز داره: سنت و میزان آشناییت با بازی. اگه تیزرها برات گیج‌کننده بودن و خودت با ماینکرفت زیاد حال نمی‌کنی، خیالت راحت—این فیلم واسه تو نیست.

فیلم تو بخش اولش، که بیشتر حس‌وحال یه کمدی کلاسیک به کارگردانی جرد هس رو داره، خنده‌دار و سرگرم‌کننده‌ست. ولی وقتی وارد دنیای اورورلد می‌شه، بیشتر شبیه نسخه‌ ضعیف‌تر فیلم «Jumanji: Welcome to the Jungle» می‌شه. جلوه‌های ویژه اون‌قدرا هم بد نیستن، ولی کاملاً مصنوعی و عجیب‌غریب به نظر می‌رسن. با این حال، به فضای بازی می‌خورن. اینجا قراره ذهن بیننده مثل «Ant-Man and the Wasp: Quantumania» منفجر نشه، بلکه بیشتر حس یه فیلمی مثل «Spy Kids 3-D» رو می‌ده.

فیلم ماینکرفت

فیلم خودش می‌دونه که چقدر عجیب‌غریبه. و اتفاقاً وقتی عجیب می‌شه، بهتر جواب می‌ده. هس و تیمش تقریباً هیچ‌جا داستان رو جدی نمی‌گیرن. حتی تو نبرد پایانی، همه‌چی با شوخی و چشمک پیش می‌ره. ولی وقتی می‌خواد احساسی بشه، اصلاً جواب نمی‌ده. مثلا به مرگ مادر هنری و ناتالی اشاره می‌کنه، ولی خیلی سریع ولش می‌کنه. اصلاً نیازی نبود بیاد تو داستان. بیشتر باعث می‌شه بپرسی چرا اصلاً مطرح شده.

با این حال، بعضی سکانس‌ها واقعاً خنده‌دارن. جنیفر کولیج هم طبق معمول، کاراکتر طنزش رو خوب بازی کرده. بیشتر صحنه‌های خنده‌دار مربوط به دنیای واقعین، که البته هیچ ربطی به داستان اصلی ندارن. انگار فقط ساخته شدن که والدین تو سالن سینما بخندن.

با اینکه لباس‌هاش فاجعه‌ان، ولی موموآ تو نقش “مرد زباله‌کش” یه نکته مثبت بزرگه. کاملاً نقش یه آدم‌بچه‌گونه رو درآورده و ترکیب طنزش با جک بلک خیلی خوب جواب داده.

جک بلک تو این فیلم تمام جک بلکِ ممکنه. هم به نفع فیلمه، هم به ضررش.

از همون لحظه‌ای که تو اولین تریلر با جدیت گفت «من استیو هستم»، می‌شد حدس زد جک بلک قراره چه‌جور نقشی رو بازی کنه. با اینکه فیلم شباهت‌هایی به «جومانجی» داره، جک بلک واقعاً نقش بازی نمی‌کنه—داره خودش رو بازی می‌کنه. اون همیشه بازیگر کمدی قابل‌اعتمادی بوده. فقط کافیه نگاهی به «School of Rock»، «Nacho Libre» یا صداپیشه‌گیش تو «Kung Fu Panda» بندازی.

نقد فیلم ماینکرفت

ولی تو این فیلم، نقش‌آفرینیش بعد یه مدت خسته‌کننده می‌شه. تا جایی که اکثر والدین احتمالاً وسط فیلم ساعت‌شون رو چک می‌کنن. نه اینکه بلک بد بازی کرده باشه. کاملاً خودش رو با فضای عجیب فیلم هماهنگ کرده. ولی وقتی تعداد شوخی‌های تیک‌تاکی و موزیکال زیاد می‌شه، بیننده فقط منتظر تیتراژ پایانه.

بیرون از بلک، موموآ و کولیج، کسی دیگه فرصت زیادی برای درخشش نداره. شخصیت‌های بروکس و مایرز لحظه‌های «دختر قدرتمند» خودشونو دارن، ولی چون اطلاعات زیادی ازشون نداریم، حس واقعی نمی‌ده. هانسن هم که قرار بوده شخصیت اصلی باشه، بیشتر فقط «کسیه که خوب می‌سازه». همین و بس.

وقتی از ظاهر خاص فیلم بگذری، با یه کپی ساده از فیلم‌های «گرفتار در بازی ویدیویی» طرفی. هس برای طرفدارای قدیمی ماینکرفت یه‌سری اشاره‌های جزئی به بازی گذاشته، ولی غیبت‌هایی مثل اژدهای اندر کاملاً تو ذوق می‌زنه. حتی کریپرها که از نمادهای بازی‌ان، فقط یکی‌دو بار ظاهر می‌شن. به جاش یه شخصیت شرور جدید به اسم مالگوشا داریم که گرچه گاهی خنده‌داره، ولی چیز زیادی برای ارائه نداره.

نقد فیلم ماینکرفت

راستش رو بخوای، به‌نظرم یه نسخه‌ی موفق می‌تونست در حد «The Lego Movie» باشه. احتمالاً چیزی بود که خود برادران وارنر هم انتظار داشتن. ولی نتیجه یه فیلم لایواکشن خانوادگی شده که بچه‌ها دوستش دارن، والدینم با بی‌حوصلگی تحملش می‌کنن. می‌تونست خیلی بدتر باشه، ولی این به معنی خوب بودنش نیست.

اگه این فیلم همون موقع که من با ماینکرفت آشنا شدم اومده بود، شاید بیشتر باهاش ارتباط می‌گرفتم. ولی حالا که بزرگ‌تر شدم، می‌فهمم این فیلم برای من ساخته نشده. و این کاملاً قابل قبوله.

Solid Snake

سالید اسنیک (Solid Snake) شخصیت اصلی و یکی از مهم‌ترین قهرمان‌های مجموعه بازی‌های Metal Gear است که توسط هیدئو کوجیما خلق شد. او یک سرباز افسانه‌ای و مامور عملیات مخفی است که در بیشتر بازی‌ها وظیفه دارد وارد پایگاه‌های دشمن شود، سلاح‌های هسته‌ای یا ماشین‌های جنگی غول‌پیکر به نام Metal Gear را نابود کند و جلوی تهدیدهای جهانی را بگیرد. چند نکته مهم درباره‌ سالید اسنیک: نام واقعی‌: دیوید (David) سازنده‌: کلون ژنتیکی بیگ باس (Big Boss)، یکی از بزرگ‌ترین سربازان تاریخ در داستان بازی. ویژگی‌ها: مهارت فوق‌العاده در مخفی‌کاری، تیراندازی، بقا و استفاده از تجهیزات. شخصیت: کم‌حرف، خونسرد، ولی بسیار هوشمند و با اراده. اولین حضور: بازی Metal Gear (سال 1987) معروف‌ترین حضور: Metal Gear Solid (سال 1998 به بعد) که باعث شهرت جهانی او شد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، سالید اسنیک ترکیبی از جیمز باند، رامبو و یک نینجای مدرن است. با این تفاوت که همیشه در سایه حرکت می‌کند و کارش نجات جهان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا