نقد فیلم و سریال

بررسی فصل دوم Arcane

جای تعجب نیست که انیمیشنی با هزینه‌ی هنگفت ۲۵۰ میلیون دلار برای دو فصل کوتاه، پیش از رسیدن به فصل سوم پایان یابد، اما این واقعیت آن را کمتر غم‌انگیز نمی‌کند. Arcane یک سریال شگفت‌انگیز است، نه تنها از نظر بصری زیبا بلکه بسیار صادقانه و احساسی. این نمایش از بیان احساسات عمیق هیچ ابایی ندارد.

بررسی فصل دوم Arcane

من شش قسمت اول از آخرین نه قسمتی که طی هفته‌های آینده در نتفلیکس منتشر خواهند شد را تماشا کرده‌ام. این قسمت‌ها بلافاصله پس از پایان فصل اول ادامه می‌یابند، جایی که ضدقهرمان سریال، جینکس (پودر سابق)، یک انفجار بزرگ در اتاق شورای حاکم پیلتاور ایجاد کرده است. چند قسمت اول، شخصیت‌های اصلی – آن‌هایی که زنده مانده‌اند – را دنبال می‌کنند که هم از نظر واقعی و هم استعاری در حال جمع کردن تکه‌های آن حادثه‌ی کلایماتیک هستند؛ زیرا هر دو شهر پیلتاور و زائون، به دنبال این رویداد، با خلأهای قدرت روبرو می‌شوند.

بررسی فصل دوم Arcane

در اینجا شباهت‌های آشکاری به دنیای واقعی دیده می‌شود (هرچند احتمالاً به دلیل مدت‌زمان طولانی توسعه سریال، تصادفی است). جامعه‌ای پیشرفته از نظر فناوری و اقتصادی و همسایه‌ای تحت‌ستم؛ یک حمله تروریستی؛ و واکنش به آن. Arcane به‌دقت این موضوع را بررسی می‌کند؛ با جمله‌ای کوچک اینجا یا آنجا – «چرا همیشه صلح بهانه‌ای برای خشونت است؟» – اما سپس به لایه‌ای وسیع‌تر بازمی‌گردد.

بیشتر بخوانید: سریال God of War

بررسی فصل دوم Arcane ؛ درام هیجانی

در میان این موضوعات بزرگ، Arcane همان درام‌های شخصی پرهیجان و احساسی را که در فصل اول آغاز کرده بود، ادامه می‌دهد. رابطه ممنوعه و رومئو و ژولیت‌وار Vi و کیتلین فراتر از پایان نسبتاً خوش اولیه‌اش می‌رود و به تنش‌های اجتناب‌ناپذیر میان دو انسان از دنیاهای کاملاً متفاوت می‌رسد. جینکس تلاش می‌کند (و بیشتر اوقات شکست می‌خورد) تا با از دست دادن خانواده و مربی‌اش کنار بیاید و با به سرپرستی گرفتن یک کودک خیابانی بامزه، جای خالی آنان را پر کند. جیس، دانشمند جذاب و یک “چانه انسانی تمام‌عیار”، تلاش می‌کند تا برومانسش با ویکتور را زنده نگه دارد و همزمان میان اصولش و ناامیدی شخصی خود تقلا می‌کند.

نقد و بررسی فصل دوم Arcane



بیشتر این موضوعات کمی ساده‌انگارانه مطرح می‌شوند – برخی از دیالوگ‌ها تا حدی مستقیم‌اند که انگار شخصیت‌ها نیت‌هایشان را به صراحت بیان می‌کنند، به‌طوری که زیربافت تبدیل به بافت اصلی داستان می‌شود – اما باز هم با صداقت کامل. انتظار مشت‌های کوبیده‌شده بر آینه‌ها، صورت‌ها، فریادها، اشک‌ها و چندین مونتاژ تکنو-پانک با موسیقی‌های برش‌دار را داشته باشید. درست مثل آثار موفق در ژانر داستان‌های جوانان، این اضطراب‌های آشکار و درام‌های پرشور یک دارایی هستند؛ بخشی از چیزی که Arcane را این‌چنین جذاب می‌سازد و در بسیاری جهات چارچوب ضروری‌ای فراهم می‌کند تا کار بصری خیره‌کننده‌اش را به نمایش بگذارد. وقتی مدیر هنری شما تصمیم گرفته که تا حد کمال و حیرت‌آور بصری پیش برود، لازم است که سطح احساسی داستان را تا حداکثر ممکن بالا ببرید.

بررسی فصل دوم Arcane ؛ یک انیمیشن عالی



همانند فصل اول، فصل دوم Arcane نیز دستاوردی فوق‌العاده در زمینه انیمیشن به شمار می‌رود، با ادامه دادن ترکیب تقریباً غیرقابل‌توصیف مناظر هنری، افکت‌های ویژه به سبک انیمه، و رویکردی شبیه به نقاشی ضربه‌ای روی چهره‌ها که شخصیت‌هایی را خلق می‌کند که انگار پرتره‌هایی افسون‌شده هستند که به زندگی درآمده‌اند. سطح جزئیات – حس تجمل و غنا – گاهی شگفت‌انگیز است؛ با نماهای کوتاهی که شاید تنها کمتر از یک ثانیه روی صفحه باشند، اما نه تنها دقیق، بلکه با ظرافتی خاص طراحی شده‌اند.

من به‌زودی این فصل را دوباره تماشا خواهم کرد، حتی اگر تنها به‌خاطر یافتن همین تصمیم‌ها و لحظات ظریف هنری باشد – مثلاً جلد هوشمندانه کتابی در یک فلش‌بک هنرمندانه؛ تغییر زاویه دوربین در یک نمای کوتاه – که هنرمندان احتمالاً هفته‌ها برایشان زحمت کشیده‌اند و ممکن است کاملاً نادیده گرفته شوند. و همه این‌ها در کنار تغییرات دراماتیک سبک هنری، شبیه به Spiderverse، که گاهی به نقاشی‌های زغالی، آبرنگی و بیشتر تغییر می‌کند.

بررسی فصل دوم آرکین

صادقانه بگویم، این فصل فوق‌العاده است. در این شش قسمت اول چند اشکال کوچک وجود دارد، اما باز هم مانند فصل اول، این مشکلات به تدریج از بین می‌روند و زمانی که داستان به سرعت پیش می‌رود، تمام آن انرژی پنهان که در انتظار فوران بوده، شروع به جریان پیدا می‌کند. علاوه بر لحظات دیالوگ کمی خشک، این حس همچنان باقی است که داستان را به سرعت پیش می‌بریم تا آن را فقط در دو فصل جا دهیم؛ بین خطوط زمانی موازی جهش می‌کنیم، از صحنه‌هایی که ماه‌ها در آینده رخ می‌دهند به یادها برمی‌گردیم و گاهی فراتر از آن. برخی از خطوط داستانی کمی فشرده به نظر می‌رسند، مانند وضعیت‌های اجتماعی وسیع‌تر در زائون که من از افشای جزئیات آن منع شده‌ام. و یک یا دو داستان شخصیت اصلی، حداقل در شش قسمت اول، احساس می‌شود که به درستی توسعه نیافته‌اند و در نتیجه کمی خارج از مسیر اصلی قرار دارند. به‌ویژه در مورد شرایط مل و مواجهه‌اش با گل سیاه، یک کابال مخفی که حدس می‌زنم حتی اکثر بازیکنان League of Legends هم درباره‌اش نشنیده باشند.

فصل دوم آرکین

همچنین برخی از سرویس‌های ضروری طرفداران وجود دارد که واقعا بی‌آزار است؛ ترکیبی از ارجاعات ظریف و در مورد یک شعر کودکانه نوردیک، ارجاعاتی که اصلاً ظریف نیستند و به شخصیت‌ها و پیشینه‌های League of Legends اشاره دارند. هنوز کاملا مجذوب این موضوع هستم که Arcane را بدون هیچ‌گونه اطلاعات قبلی از بازی‌های مختلف Riot که در دنیای Runeterra قرار دارند تماشا کنم. شنیده‌ام که کاملاً عالی است. به عنوان یک بازیکن بی‌شرم LoL، نمی‌توانم از تماشای صحنه‌های اکشن استثنایی و پیچیده Arcane دست بردارم و فکر نکنم که آیا آن شخصیت جدید با یک خط جالب (“دوست دارم نزدیک بشوم”) و مجموعه مهارت‌های کاملاً متمایز (مسدود کردن گلوله‌ها! ضربه ویژه! دستان در حال دویدن!) ممکن است روزی به یک قهرمان درون بازی تبدیل شود، درست مثل شرور نوکسیانی امبسا که سرانجام با این فصل جدید به درون بازی آمده است. البته احتمالاً این یک مشکل شخصی است. مثل هر چیزی در Arcane، این لحظات اکشن با ثروت و تجمل مطلق به تصویر کشیده شده‌اند، از لحظات فوق‌العاده آهسته‌حرکت که به وضوح می‌خواهند اسکرین‌شات گرفته شوند تا لحظات پرشتاب و با سرعت گلوله.


همه چیز درباره بازی ترسناک OD یا Overdose:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا