بررسی بازی

بررسی بازی Batman: Arkham Shadow

سخت است باور کنیم که نزدیک به یک دهه از آخرین بازی اصلی سری بتمن آرکهام گذشته است. از آن زمان، چندین پروژه مرتبط با آرکهام منتشر شده‌اند، اما اغلب ناقص یا کم‌جذاب به نظر می‌رسیدند. بازی Batman Arkham VR که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، یک دمو فنی جالب بود، اما فقط به عناصر تحقیقاتی سری می‌پرداخت. دو استودیوی اصلی آرکهام، راک‌استدی و WB مونترال، در سال‌های اخیر بازی‌های کوآپ شبیه به بتمن عرضه کردند، اما هر یک به دلایلی، از جمله برخی مشکلات مشابه، دچار مشکل شدند. بازی Batman: Arkham Shadow این روند نزولی را متوقف می‌کند و به‌طور اصیل جوهره سری آرکهام را بازآفرینی می‌کند، به‌طوری که بازی‌های بتمن‌گونه اخیر نتوانسته بودند. این بازی را به بهترین عنوان بتمن از زمان Arkham Knight تبدیل می‌کند، حتی اگر به ارتفاعات اوج این سری نرسد.

نقد و بررسی بازی Batman: Arkham Shadow

Batman: Arkham Shadow یک بازی انحصاری واقعیت مجازی و دنباله مستقیم Arkham Origins است که تقریباً یک سال بعد از آن رخ می‌دهد. این یعنی این نسخه از بتمن – که بار دیگر توسط راجر کریگ اسمیت با تقلیدی قوی از کوین کانروی صداگذاری شده – هنوز به‌طور کامل تجربه نشده و نسبتاً تندخو است. او در حال یادگیری تبدیل شدن به بتمنی است که ما معمولاً او را بدون نقص می‌شناسیم؛ پس هنوز گاهی اوقات عصبانیتش بر او غلبه می‌کند و توانایی‌اش در پیش‌بینی حرکات دشمنانش کاملاً تضمین‌شده نیست. این بازی به‌صورت اول‌شخص است و شما بخش‌هایی از گاتهام را کاوش می‌کنید و در نهایت برای بخش اصلی بازی به زندان بلک‌گیت می‌روید، که ساختاری شبیه به طراحی مترویدوانیا در بازی Arkham Asylum سال ۲۰۰۹ دارد.

مأموریت شوالیه تاریکی این است که دشمن جدیدی به نام “پادشاه موش‌ها” را شناسایی و متوقف کند؛ شخصیتی جدید در دنیای بتمن که احتمالاً در زندان مخفی شده و فقط چند روز مانده تا حمله ویرانگرش به گاتهام را آغاز کند. داستان Shadow در طول یک هفته داخل بازی رخ می‌دهد و برخلاف ساختار یک‌شبه داستان‌های آرکهام، گاهی تأثیر این بازه زمانی را می‌توان حس کرد.

حدود نیمی از بازی را خارج از لباس بتمن و در قالب یک زندانی با نام مستعار اروینگ “مچز” مالون می‌گذرانید و به این ترتیب به زندان فوق امنیتی راه می‌یابید. بخشی از ریتم بازی در این قسمت‌ها با تجربه‌های معمولی بازی‌های آرکهام همخوانی ندارد؛ یک جزئیات کم‌اهمیت، امکان خرید لوازم آرایشی از فروشگاه زندان و تزئین سلول زندان است، اما گزینه‌های تزئینی هم کم و هم کم‌جذاب‌اند. البته حتی اگر گزینه‌های خلاقانه‌تری هم بود، باز هم انگار به دنیای آرکهام نمی‌خورد.

بتمن در هیچ شرایطی وقتش را تلف نمی‌کند، چه به‌عنوان زندانی باشد چه ابرقهرمان، پس عملاً فقط زمان‌هایی که روز را به پایان می‌رسانید، سلولش را می‌بینید. البته وقتی بیرون از لباس بتمن هستید، فقط مکالمه ندارید؛ لحظات سرگرم‌کننده‌ای هم در نقش مچز وجود دارد، مانند ماموریت‌هایی که در آن‌ها باید مخفیانه در زندان حرکت کنید یا بدون تجهیزات معمول بتمن با سایر زندانیان مبارزه کنید، اما این لحظات در مقایسه با تجربه‌های درخشان زمانی که با زره کِولار هستید، کم‌رنگ‌تر به نظر می‌رسند.

یک مسئله که در تمام بازی مرا درگیر خودش کرد، چه بروس وین لباس زندانی به تن داشت و چه لباس بتمن، کمبود دشمنان قابل‌توجه بود. بازی فقط چند مبارزه با رئیس‌ها دارد و بیشتر آن‌ها شامل دشمنان اصلی بتمن نیستند. وقتی Arkham Origins را بازی کردم، حس این که بیشتر با دشمنان درجه دو و سه بتمن می‌جنگم از من دور نمی‌شد. فایرفلای، در برابر دشمنانی مثل پویزن آیوی، تو-فیس یا جوکر اصلاً به چشم نمی‌آید.

بیشتر بخوانید: 10 سوال بی جواب در گاد اف وار رگناروک

Arkham Shadow نمایش‌های پرشور را به سطحی پایین‌تر می‌برد و به‌جای دشمنی مانند دث‌استروک در Origins، از شخصیتی مثل “لاک-آپ”، یک نگهبان قدرتمند تایگر، استفاده می‌کند که فقط به‌عنوان دشمنی کمی قوی‌تر از دشمنان عادی ظاهر می‌شود. از طرفی، Shadow به‌خوبی از این استفاده می‌کند که داستانش در اوایل دوران کاری بتمن روایت می‌شود و زمان زیادی را با شخصیت‌هایی می‌گذرانید که طرفداران به خوبی با سرنوشتشان آشنا هستند، اما آن‌ها را پیش از سقوطشان به تاریکی می‌بینید. این رویکرد در داستان‌های پیش‌درآمد استاندارد است، ولی در دنیای بتمن وقتی خوب اجرا شود، مثل اینجا جذابیت خاصی دارد.

از لحاظ داستانی، Arkham Shadow به سطح بهترین کارهای راک‌استدی نمی‌رسد. من همیشه Arkham City را یکی از بهترین داستان‌های بتمن در هر مدیایی می‌دانسته‌ام و بنابراین سطح انتظار بسیار بالا است. اگرچه Arkham Shadow از این حد فاصله دارد، اما به این معنی نیست که داستان بدی دارد. در پرده نهایی داستان جذاب‌تر می‌شود و لحظات شخصیت‌پردازی عالی‌ای دارد. بازی فضای حاکم بر بازی‌های دیگر را با هنر بصری مشابه و موسیقی اصلی که حس و حال مشابهی دارد به‌خوبی بازآفرینی می‌کند. Arkham Shadow می‌خواهد شما به یاد روزهای خوبی که با بازی‌های قبلی این سری داشتید بیافتید و باور کنید که سزاوار جایگاهی مشابه در ذهن شما است. با وجود داستانی که در سطح بالا قرار نمی‌گیرد، تقریباً همه جنبه‌های دیگر بازی موفق عمل می‌کنند.

Arkham Shadow نه تنها انحصاری واقعیت مجازی است، بلکه فقط روی Meta Quest 3 (و نسخه ارزان‌تر و کمی ضعیف‌تر آن، Meta Quest 3S) اجرا می‌شود. اما از همه جهاتی که طرفداران این سری اهمیت می‌دهند، این بازی همچون یک بخش اصلی به مجموعه تحسین‌شده آرکهام اضافه می‌شود. برخلاف Arkham VR، Arkham Shadow هر سه بخش گیم‌پلی سری را شامل می‌شود: مبارزه، مخفی‌کاری و عناصر کارآگاهی.

مبارزه مهم‌ترین نشانگر این است که Shadow واقعاً به‌عنوان یک بازی بتمن به‌درستی عمل می‌کند. برای طرفداران بتمن که نسبت به VR تردید دارند، یا حتی کسانی که هیچ‌وقت آن را امتحان نکرده‌اند، این بازی می‌تواند یک نمایش نفس‌گیر باشد. ترکیب سیالیت و پیچیدگی بازی‌های قبلی را دارد و از قابلیت ضدحمله‌اش به‌شکلی بی‌نقص به VR منتقل شده، به شما ابزارهایی می‌دهد که بدون هیچ آسیبی از پس چندین دشمن بربیایید.

به‌جای این که دکمه‌ای را فشار دهید تا ضدحمله فعال شود، در Arkham Shadow، همان نماد شبیه به صاعقه در سمت چپ یا راست رابط کاربری شما ظاهر می‌شود و برای انجام حرکت، کافی است دست خود را به همان سمت پرتاب کنید. مانند سایر بازی‌های آرکهام، این ویژگی به شما اجازه می‌دهد که یک دشمن را بزنید، اما به راحتی می‌توانید حمله خود را متوقف کرده و ضدحمله‌ای را انجام دهید که به ترکیب حرکات شما کمک می‌کند و به شما این امکان را می‌دهد که حرکات پایانی را باز کنید یا دستکش‌های شوک بتمن را فعال کنید. مهم‌تر از همه، دوربین به‌طور خودکار به سمتی که دشمن در آنجا است تغییر می‌کند، هرچند شما می‌توانید به دلخواه خود نیز جهت را تغییر دهید. همه‌چیز به اندازه بازی‌های اصلی این سری روان است و به خوبی شایسته نام “آزاد جریان” است.

همان دشمنانی که از این سری می‌شناسید، اینجا هم حضور دارند و هر کدام لایه‌ای به پیچیدگی مبارزه اضافه می‌کنند. یک نگهبان تایگر بزرگ‌تر و تنومندتر باید با شنل شما گیج شود؛ که در VR با حرکت قلاب‌مانند بازو بدون فشردن دکمه‌ها انجام می‌شود، چون فشردن دکمه‌ها به مشت یا ضربه ترجمه می‌شود. دشمنانی که باتوم شوک دارند، باید با استیک راست بالا رفته و سپس با پایین آوردن دست‌ها از پشت لگد بخورند. برای دشمنان با چاقو باید با خم شدن از حمله‌هایشان جا خالی دهید تا بتوانید ضدحمله بزنید و برای کسانی که سپر شورشی دارند، نیاز به ترکیب گیج‌کردن با شنل و بالا رفتن دارید تا ضربه‌ای محکم از بالا به آن‌ها وارد کنید. این حرکات برای طرفداران قدیمی آرکهام آشنا خواهند بود، زیرا دقیقاً همان‌هایی هستند که در سایر بازی‌های این سری انجام می‌دادید، و به طریقی که نمی‌توانم به‌طور فنی توضیح دهم، فیزیک آن‌ها کاملاً همان احساسی را به شما می‌دهد که از قبل می‌شناختید. هر درگیری مبارزه‌ای هیجان‌انگیز و قابل‌فهم است و امکان تسلط بر سیستم‌هایش را به شما می‌دهد، که به‌طور طبیعی موجی از دوپامین را در بدن شما ایجاد می‌کند. به طریقی که قبلاً تجربه نکرده‌ام، من بتمن هستم.

بیشتر بخوانید: بررسی بلک آپس ۶

این احساس بی‌نظیر همچنین هنگام حرکت در دنیای بازی به‌عنوان قهرمان وجود دارد. وقتی از مجسمه‌ها پایین سر می‌خورید یا با بات‌کلاو از لبه‌ها بالا می‌روید، با همان سرعت و ظاهراً با همان انیمیشن‌هایی که در سایر بازی‌های آرکهام دیده‌اید، حرکت می‌کنید. در اینجا به‌جای نگه‌داشتن یک دکمه، هر دو دست خود را به اطراف باز می‌کنید تا سر بخورید، اما از لحاظ ظاهری و حسی کاملاً مشابه گذشته است. ضربه پرنده از فاصله ۱۲ متری شامل همان ظاهر و احساسی است که طرفداران این سری به آن عادت کرده‌اند. حتی هنگام راه رفتن معمولی و نگاه کردن به پاهایم، بتمن همچنان همان سبک راه رفتنی را دارد که همیشه در این سری دیده‌ایم. انتظار نداشتم این میزان از جزئیات بازتولید شده باشد و احتمالاً به چیزی شبیه آنچه از قبل می‌شناختم راضی می‌شدم. اما این شبیه آن نیست؛ خود آن است. پس از چند بار بازی‌کردن هر یک از بازی‌های آرکهام، Arkham Shadow مانند بازگشت به خانه پس از گذراندن مدتی دور به نظر می‌رسد؛ آشنا و وفادار به تمامی جزئیات درست.

در حالی که مبارزه در VR شامل همان تعداد دکمه‌هایی است که روی کنترلر استفاده می‌شد، اجرای عملکردهای مخفی‌کاری یک فرآیند چندمرحله‌ای و فیزیکی‌تر است. در بازی‌های قدیمی آرکهام، از بالای مجسمه‌ها با فشردن یک دکمه به دشمنان پرید و آن‌ها را مانند یک هشدار به بقیه بالا آویزان کرد. اما در VR، این قابلیت با چندین حرکت کوچک‌تر انجام می‌شود: ابتدا با نگه داشتن استیک راست از مجسمه آویزان می‌شوید، سپس با هر دو دست به سمت دشمن نزدیک پرتاب می‌شوید و او را بالا می‌برید. شما آن‌ها را به‌طور خودکار می‌بندید، اما برای تکمیل حرکت، باید آن‌ها را مانند اندرتیکر که مانکایند را در سال ۱۹۹۸ از سلول بیرون پرتاب کرد، دور بیندازید.

اگر پیچیده به نظر می‌رسد، در واقع این‌طور نیست. راهنمای روی صفحه به شما کمک می‌کند که این حرکات خیلی سریع برایتان عادی شود و هیچ حرکتی دقت بی‌نهایت بالایی نیاز ندارد. مانند بیشتر بازی‌های VR، بازی چیزی نزدیک به آنچه از شما می‌خواهد را می‌پذیرد. پنهان‌شدن پشت دشمنان یا بیرون آمدن از دریچه‌ها برای خفه کردن آن‌ها نیز به همین صورت فیزیکی و لمسی است؛ با پرتاب کردن بازوهایتان به جلو و سپس حرکت دادن آن‌ها به طرفین برای شبیه‌سازی خفه‌کردن تا زمانی که از هوش بروند.

بزرگ‌ترین مشکلم با Arkham Shadow، نبود صیقل نهایی است، که به نظر من متفاوت از مشکلات رایج VR است که گاهی در بلک‌گیت دیده می‌شود؛ مثلاً دست‌های خمیده وقتی برخی درها باز می‌شوند یا انگشت‌هایی که در اجسام فرو می‌روند. اشکالاتی که من تجربه کردم، از نظر نوع متنوع بودند، اگرچه خوشبختانه تعداد زیادی نداشتند. برای مثال، گاهی پشت دیواری نامرئی گیر می‌کردم، مثل زمانی که مانع برقی را غیرفعال کرده بودم اما بازی انگار هنوز آن را فعال می‌دانست. یا وقتی که به یک منطقه وارد می‌شدم، گاهی یک تجربه عجیب خارج از بدن داشتم که از فاصله دور به کل دنیای بازی نگاه می‌کردم و سپس به نقطه درست منتقل می‌شدم. نمی‌دانم این یکی باگ بود یا صرفاً نبود دیالوگ‌ها و تهدیدهای دشمن، اما در بعضی مبارزات، دشمنان بیش از حد حرف‌های همدیگر را تکرار می‌کردند.

هیچ‌یک از این‌ها به‌تنهایی بازی را خراب نمی‌کنند، اما وقتی این مشکلات کوچک ولی آزاردهنده در کنار هم جمع می‌شوند، محسوس می‌شوند. معمولاً یک بازی VR به لحاظ گرافیکی از بازی‌های PC یا کنسولی عقب‌تر است، و وقتی باگ‌هایی مثل این‌ها را روی نسخه‌ای با رزولوشن پایین‌تر از آرکهام‌ورس تجربه می‌کنم، یادآوری می‌شود که هرچند این سبک جدید بازی آرکهام از لحاظ حس و حال به نسخه‌های کلاسیک وفادار است، گاهی همچنان حس عجیبی دارد.

با این وجود، به‌عنوان یک منتقد، می‌دانم که نسبت به باگ‌ها حساسیت کمتری نسبت به بسیاری دیگر دارم. اگر تجربه اصلی قوی باشد و لحظات برجسته‌ای داشته باشد، معمولاً نبود صیقل را می‌بخشم. در نهایت، نظرم درباره Batman: Arkham Shadow این است که لحظات برجسته‌اش به اندازه کافی ارزشمند هستند. داستانش یک ماجراجویی سرگرم‌کننده‌ی بتمنی است که به‌عنوان یک آرک کامیک محکم عمل می‌کند، حتی اگر به پای حماسه اصلی راک‌استدی نرسد. علاوه بر این، Shadow با بازآفرینی کامل طیف مهارت‌های هیجان‌انگیز آرکهام نشان می‌دهد که بازی‌ای است که هر طرفدار بتمن باید آن را تجربه کند و شاخصی است که نشان می‌دهد VR در چند سال اخیر چقدر پیشرفت کرده است. این اولین بازی آرکهام برای VR نیست، اما بدون شک اولین بازی است که واقعاً احساس می‌شود شایسته حضور در کنار سایر عناوین این سری است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا