نقد فیلم Captain America: Brave New World

با نقد فیلم Captain America: Brave New World همراه باشید. باور کردنش سخت به نظر میرسه، اما ۲۰۲۵ سالی خواهد بود که «حماسه مولتیورس» دنیای سینمایی مارول به اوج خود نزدیک میشه. بعد از چند شکست در باکس آفیس، بازخوردهای متفاوت برای سریالهای اختصاصی دیزنی پلاس و جنجالهایی درباره ویلن اصلی این حماسه، مارول استودیو تلاش میکنه هرچه زودتر به فیلمهای مورد انتظار Avengers: Doomsday و Avengers: Secret Wars برسه. پس از سال ۲۰۲۴ نسبتاً آرامی که فقط یک فیلم موفق و چند سریال داشت، مارول در ۲۰۲۵ با سه فیلم بزرگ گروهی و دو سریال مهم برمیگرده که اولینش Captain America: Brave New World خواهد بود.
بررسی Captain America: Brave New World
نقد فیلم Captain America: Brave New World
روی کاغذ، Captain America: Brave New World سعی داره در زمان کم، کارهای زیادی انجام بده. این فیلم نهتنها ادامهدهنده یکی از قویترین سهگانههای دنیای سینمایی ماروله، بلکه وظیفه داره داستان سم ویلسون (آنتونی مکی) رو بعد از اتفاقات سریال The Falcon and the Winter Soldier ادامه بده.

اما این تمام ماجرا نیست. مارول استودیو تصمیم گرفته که این فیلم، گرههای داستانی باقیمونده از The Incredible Hulk و Eternals – دو اثری که چندان محبوب نبودند – رو هم ببنده. اگر از طرفداران این فیلمها هستید و این نظر براتون خوشایند نیست، نگران نباشید، چون Captain America: Brave New World ممکنه یکی از ضعیفترین فیلمهای این فرنچایز چند دههای باشه.
داستان Captain America: Brave New World درباره چیست؟
همانطور که گفته شد، Captain America: Brave New World چند ماه بعد از اتفاقات The Falcon and the Winter Soldier جریان دارد. سم ویلسون، پس از بازنشستگی استیو راجرز (کریس ایوانز)، بالاخره لقب جدیدش را به عنوان کاپیتان آمریکا پذیرفته است.
اما چیزی که او نپذیرفته، رئیسجمهور جدید آمریکاست؛ تادئوس “تاندر بولت” راس (هریسون فورد)، دشمن قدیمی او و دیگر انتقامجویان مخالف «توافقنامه سوکوویا». در حالی که ویلسون و راس سعی دارند گذشته را پشت سر بگذارند، اوضاع دوباره متشنج میشود، وقتی یک ویلن قدیمی از دنیای سینمایی مارول بازمیگردد تا نقشهای مرگبار را که بیش از یک دهه در حال شکلگیری بوده، اجرا کند.
با یک داستان جاسوسی که شامل مأموران مخفی و رازهای دیرینه دولتی است، Captain America: Brave New World تلاش میکند حال و هوای Captain America: The Winter Soldier را بازسازی کند. این ایده قابل درک است، چون The Winter Soldier نهتنها بهترین فیلم کاپیتان آمریکا بلکه یکی از برترین آثار دنیای سینمایی مارول محسوب میشود.

اما برخلاف آن فیلم که به موضوعاتی مثل نظارت بیش از حد دولت و سوءاستفاده از قدرت میپرداخت—که هنوز هم کاملاً بهروز هستند— Brave New World چیزی بیشتر از پیام ساده «دولت بد، بد است» ارائه نمیدهد. داستانهای جاسوسی با پیچشهای غیرمنتظره زنده میمانند یا از بین میروند، اما در چهارمین فیلم کاپیتان آمریکا تقریباً هیچ غافلگیری خاصی وجود ندارد، بهجز حضورهای افتخاری مورد انتظار دنیای مارول. این یکی از قابلپیشبینیترین فیلمهایی است که مارول در سالهای اخیر ساخته است.
اگر فیلم نمیتواند با داستانش غافلگیر کند، حداقل باید با اکشن هیجانانگیزش جبران کند—اما متأسفانه Captain America: Brave New World در این بخش هم موفق نیست. صحنههای اکشن کاملاً ساده و قابل پیشبینی هستند و حتی نزدیک به نبردهای خلاقانه و نفسگیر فیلمهای قبلی کاپیتان آمریکا هم نمیشوند. تنها استثنا، فینال فیلم با حضور رد هالک است، که البته بیشتر سرگرمکننده است تا چشمگیر.
شخصیتهای فیلم بیروحاند و دیالوگها حتی بدتر از آنها
ضعف فیلمنامه فقط به ساختار داستانی محدود نمیشود. Captain America: Brave New World یکی از بدترین دیالوگهای تاریخ دنیای سینمایی مارول را دارد. یک جمله ضعیف بعد از جملهای ضعیفتر، باعث شده این فیلم یکی از کمطنزترین و بیروحترین آثار MCU باشد.
از آن گذشته، آنتونی مکی که معمولاً بهراحتی کاریزماتیک و جذاب است، در این فیلم بیش از حد خشک و محتاط به نظر میرسد. دیالوگهای توضیحی و بیروح هم کمکی به او نمیکنند. بهجز چند اشاره کوتاه به شخصیتهای Falcon and the Winter Soldier، این نسخه از سم ویلسون کاملاً بیروح و کسلکننده است. همین موضوع در مورد شیرا هاس در نقش روث بت-سراف و جانکارلو اسپوزیتو در نقش سایدویندر هم صدق میکند. هر دو شخصیت اضافی و بیاثر هستند و هیچ ارزش خاصی به فیلم یا دنیای مارول اضافه نمیکنند.

با این حال، بعضی از شخصیتهای دیگر کمی بهتر عمل میکنند. هریسون فورد عملاً خودش را بازی میکند و تلاشی برای تقلید از اجرای ویلیام هرت در نقش راس ندارد. اما او موفق میشود این شخصیت را انسانیتر کند و کمی از نچسب بودنش کم کند. کارل لومبلی در نقش آیزایا بردلی هم تنها منبع بار احساسی و معنایی فیلم است. او بار دیگر اجرای تأثیرگذاری ارائه میدهد و شخصیتش همچنان یکی از تراژیکترین و تاریکترین چهرههای دنیای کمیک در MCU باقی میماند.
دنی رامیرز در نقش خواکین تورس نقش پررنگتری نسبت به قبل دارد و در چند صحنه کمی فضای فیلم را سبکتر میکند. در نهایت، تیم بلیک نلسون بالاخره به عنوان The Leader وارد دنیای سینمایی مارول میشود. اگرچه نقشه توطئهآمیز او پیچیده و بحثبرانگیز است، اما حضورش میتواند مقدمهای برای اتفاقات جالب آینده باشد.
Captain America: Brave New World – قربانی دیگری از بازپرداختهای بیپایان
اصلاً جای تعجب ندارد که Captain America: Brave New World چندین مرحله بازپرداخت گسترده را پشت سر گذاشته است. این کار گاهی میتواند باعث نجات یک فیلم شود، اما در مواردی دیگر، نتیجهای ناهماهنگ و پر از اشکال به جا میگذارد. متأسفانه، فیلم چهارم کاپیتان آمریکا به وضوح در دسته دوم قرار میگیرد.

جدا از تصمیمات عجیب در داستان و ریتم فیلم، مشکلات فنی بزرگی هم در بخش بصری آن دیده میشود. تقریباً همه صحنههای فیلم شبیه به تصاویری ضبطشده در برابر پرده سبز هستند. برای صحنههای اکشن بزرگ این موضوع طبیعی است، اما وقتی حتی سکانسهای ساده گفتوگو بین دو شخصیت هم مصنوعی و غیرواقعی به نظر میرسند، مشخص است که حجم بازپرداختها بیش از حد بوده است.
مشکلات فنی فیلم به همین جا ختم نمیشود. Captain America: Brave New World به شکلی عجیب و آشکار دارای جلوههای بصری ضعیف و سطح پایین است. این مسئله ادامه روند نزولی کیفیت جلوههای ویژه در بلاکباسترهای هالیوودی را نشان میدهد. CGI فیلم، همهچیز را مصنوعی و غیرواقعی کرده است، تا حدی که باور کردن آن سخت است. حتی The Incredible Hulk (2008) – که تقریباً ۲۰ سال پیش اکران شد – هیولاهای دیجیتالی قانعکنندهتری نسبت به این فیلم دارد.
بهسادگی میتوان گفت که Captain America: Brave New World آن شروعی که طرفداران مارول برای سال ۲۰۲۵ انتظار داشتند، نیست. حالا فشار بیشتری روی Thunderbolts* و The Fantastic Four: First Steps قرار گرفته است.
در واقع، این فیلم بیشتر به تلاشهای فاجعهبار سونی برای ساخت فیلمهای مارولی شبیه است تا به آثار موفقی که MCU را به این جایگاه رساندند. در تلاش برای انجام کارهای زیاد بهصورت همزمان، Captain America: Brave New World فراموش میکند که چه چیزی این شخصیت را به یکی از محبوبترین قهرمانان مارول تبدیل کرده بود.
نتیجه، داستانی پیچیده و کسلکننده، تصاویری غیرجذاب و بیروح و فیلمی از مارول که به همان اندازه که ناامیدکننده است، فراموششدنی هم هست. اگر این فیلم درباره یک قهرمان درجهچندم مارول بود، شاید میشد آن را نادیده گرفت. اما برای شخصیتی به بزرگی کاپیتان آمریکا، این یک شکست بزرگ است.