نقد سریال Creature Commandos
Creature Commandos، اولین قدم در بازسازی مورد انتظار دنیای DC توسط جیمز گان و پیتر سافران است. این سریال انیمیشنی درباره تیمی از هیولاها است که برای انجام مأموریتهای جهانی و نجات دنیا گرد هم آمدهاند. ممکن است به نظر برسد که نسخهای انیمیشنی از The Suicide Squad است، اما با گروهی از شخصیتهای کمتر شناختهشده. و در مواردی، دقیقاً همینطور است. با نقد سریال Creature Commandos همراه جوی استیک باشید.
نقد سریال Creature Commandos
جیمز گان که نویسنده تمام هشت قسمت سریال است، از مهارت خاص خود در خلق شخصیتها و روایت داستان استفاده کرده و اثری هیجانانگیز ارائه میدهد. این سریال نوید میدهد که تیم رده C دنیای DC را به سطح A تبدیل کند و نقطه شروع قدرتمندی برای DCU جدید باشد.
جالب اینجاست که بازسازی جدید جیمز گان با تثبیت وقایع The Suicide Squad و اسپینآف آن، Peacemaker، آغاز میشود. پس از اتفاقات Peacemaker، کنگره آرگوس (Advanced Research Group Uniting Super-Humans) به ریاست آماندا والر (با بازی وایولا دیویس، تنها بازیگری که از ریبوت کامل فرنچایز جان سالم به در برده) را مجبور میکند که فقط از انسانها برای مأموریتهای Task Force استفاده کند.
والر، ریک فلگ سینیور (پدر ریک فلگ فقید) با بازی فرانک گریلو را به خدمت میگیرد تا تیمی از زندانیان ابرقدرت Belle Reve را برای مأموریتی به کشور متحد آمریکا، پوکولیستان، اعزام کند. مأموریت آنها تأمین امنیت پرنسس ایلانا روستوویچ (با بازی ماریا باکالووا) در برابر یک جادوگر آمازونی به نام سیرس (با بازی آنیا چالوترا) و گروه شبهنظامیانش به نام پسران تمیسکیرا است.
این شروع، هم پیوندی قوی با آثار قبلی گان دارد و هم بستری تازه برای DCU جدید فراهم میکند.
تیم Creature Commandos از موجوداتی تشکیل شده که در ظاهر هیولاگونهاند، اما درونی پر از تراژدی و رنج دارند. اعضای تیم شامل:
- دکتر فسفروس (با صداپیشگی آلن تودیک)، یک اسکلت رادیواکتیو با پوستی از جنس پلاسما و رفتاری طعنهآمیز.
- GI Robot (با صداپیشگی شان گان)، رباتی که برای نابودی نازیها در هر خط زمانی و هر کشوری برنامهریزی شده است.
- ویزِل از The Suicide Squad، که این بار با غرشها و نالههای خود شخصیت همدلیبرانگیزی به نمایش میگذارد.
- نینا مازوراسکی (با صداپیشگی زوئی چائو)، یک زن-ماهی مهربان و حساس.
- و در نهایت، عروس (با صداپیشگی ایندیرا وارما) که یک جسد زنده سختگیر و تندخو است.
عروس برخلاف دیگر نسخههای “عروس فرانکشتاین”، از خالق خود (فرانکشتاین، با صداپیشگی دیوید هاربر) نفرت دارد. فرانکشتاین بهعنوان یک استاکر خودشیفته و مداوم، قرنهاست که او را دنبال میکند و سعی دارد عشق او را به دست آورد، حتی وقتی بارها از سوی عروس رد میشود. (تصور کنید یک نسخه نامیرا از پپه لو پیو!)
این گروه با وجود تفاوتهای عجیب خود، مرکزیت احساسی داستان را شکل میدهند و از همان ابتدا مخاطب را درگیر میکنند.
شعار Creature Commandos میتواند این باشد: «چیزی که خراب نیست، نیازی به تعمیر ندارد.» این سریال به فرمول مأموریتمحوری که جیمز گان در The Suicide Squad استادانه اجرا کرد، وفادار است. سریال با سبک خاص گان، پر از خشونت گرافیکی، طنز بیپرده، و صحنههای هیجانانگیز است که با انتخابهای موسیقی خاص تیم تطابق دارد. اما آنچه سریال را زنده نگه میدارد، انسانیت بخشیدن به تیم هیولاهای عجیب و غریب میان تمام این خونریزیهای شدید است.
هر قسمت زمانی مناسب برای بررسی گذشتهی شخصیتها اختصاص میدهد و نشان میدهد که چگونه رویدادهای تلخ زندگیشان آنها را به زندان Belle Reve کشانده است. حتی ویزِل یک اپیزود منحصربهفرد درباره داستان منشأ خود دارد که به شکلی غیرمنتظره، احساسی عمیق برمیانگیزد.
شخصیتها با وجود شباهتهای آشنا، دینامیک جالبی دارند که تماشای آنها را لذتبخش میکند. رابطه در حال شکلگیری میان عروس سختگیر و نینای بیش از حد مهربان، از بهترین لحظات احساسی و طنز سریال به شمار میرود.
استودیوی انیمیشن فرانسوی Bobbypills که خود را “استودیویی برای آدمهای افسرده، زیبا و عجیب” توصیف میکند، انتخابی عالی برای سبک خاص گان است. طراحی شخصیتها با ساختاری هندسی و لبهدار، یادآور آثار قبلی استودیو مانند Captain Laserhawk و سبک خالق Hellboy، مایک میگنولا است. این انیمیشن با صحنههای اکشن خشن و پرانرژی خود حس یک رمان گرافیکی زنده را القا میکند و در کنار آثاری مانند Invincible یا X-Men ’97 سبک خاص خودش را به رخ میکشد.
Creature Commandos با وجود موفقیتهایش، از تعداد کم اپیزودها (تنها هفت قسمت) رنج میبرد. نیمه دوم فصل بهسرعت به پایان خود نزدیک میشود، که این شتاب باعث میشود فینال کمی ضداقلیم باشد. با این حال، سریال تجربهای خشن، جسورانه و سرگرمکننده ارائه میدهد.
اگر Creature Commandos نخستین نمایش از دنیای جدید DC تحت هدایت جیمز گان و پیتر سافران باشد، باید گفت که این شروع نویدبخش است و بیصبرانه منتظر آثار بعدی هستم.