بررسی بازی Death Stranding 2 ؛ مالیخولیا در هر گوشه از Death Stranding 2: On The Beach

فضای Death Stranding 2: On The Beach آغشته به اندوهی عمیقا انسانی است؛ سفری استعاری و رازآلود درباره پیوندهای بشری، غمی غیرقابل مقایسه و تلاشی برای ساختن جهانی نوین که از کشمکش خالی نیست. این بازی تصویری از آیندهای است که در آن، پیوستن انسانها از سراسر جهان گرچه نویدبخش اتحاد است، اما به ظهور ایدئولوژیهای تازه و قدرتهایی میانجامد که در نهایت همه چیز را برای خود میخواهند. با بررسی بازی Death Stranding 2 همراه باشید.
بررسی بازی Death Stranding 2
بررسی بازی Death Stranding 2 ؛ ترس آشکار شدن

در سطحی صمیمانهتر و احساسیتر، این دنباله نامتعارف به چالش بزرگِ تبدیل شدن به «خودِ واقعی» میپردازد؛ مواجهه با ترس عریان شدن در برابر کسانی که توانایی آسیبپذیر کردنتان را دارند، و با این حال، بیصدمه بیرون آمدن از این مواجهه. این همان مأموریت شخصی و سیاسی است که Kojima Productions شما را به آن فرا میخواند؛ سفری که با ظرافتی مسحورکننده روایت میشود.
ادامه دادن، حتی آنسوی اقیانوس
سم پورتر بریجز تنها یک انسان است. اما با ورود دوباره به نقش او و تلاش برای پیوند دادن دو کشور طی بیش از ۴۰ ساعت، بار دیگر با متحدان قدیمی همراه میشوید و با دوستان جدیدی آشنا. دشمنان پیشین نیز بازمیگردند، اما مانند خود سم، انگیزههایشان با گذشت زمان دگرگون شده است.
او حالا چند ماهیست که از شبکه جدا شده و نقش والد را برای «لو» ایفا میکند؛ کودکی که دیگر یک جنین درون کپسول نیست، بلکه نوپایی است که در دنیای واقعی قدم میزند و دردسر میآفریند. تماشای پرتر سختگیر و منزویای که روزگاری از لمس انسانها واهمه داشت و اکنون آماده بزرگ کردن یک زندگی جدید است، صحنهای تأثیرگذار است.
سفر از همینجا آغاز میشود: کوههای مکزیک، و دیداری دوباره با عشقی قدیمی.
مأموریت تازه، در سرزمینی ناشناخته

در ادامه بررسی بازی Death Stranding 2 بد نیست کمی به داستان اشاره کنیم. اگر بخواهم خط داستانی پیچیده Death Stranding 2 را بهطور کامل شرح دهم، به هزاران کلمه نیاز خواهم داشت. پس تلاش میکنم نکات بنیادین را برجسته کرده و برداشتهای شخصیام از برخی مضامین و شخصیتها را در طول ادامه این بررسی در هم بتنم.
پس از ترک آمریکا، شخصیت «فرجایل» از سم درخواست میکند که برای آخرین بار مأموریتی را بپذیرد: اتصال مکزیک به استرالیا، گشودن دروازهای میان دو قاره و توسعهی شبکهی کیرال. فرجایل که اکنون عضوی از گروهی غیرنظامی به نام «دراوبریج» است، به سم قول میدهد که پس از انجام این مأموریت، میتواند به پدری تماموقت برای لو تبدیل شود.
بازگشت خصمانه هیگز

با اینکه سم آماده است تا برای همیشه از درگیریها فاصله بگیرد، اما بازگشت هیگز با ظاهری تازه و حیاتی دوباره، همهچیز را به هم میریزد. او ظاهراً قصد دارد «لو» را گروگان بگیرد و سم را در جستجوی هدفی تازه رها کند. و اینگونه، سفری آغاز میشود پر از انتقام، اندوه و کشف خود؛ سفری که تمام ویژگیهای آشنای کوجیما را با خود دارد.
بررسی بازی Death Stranding 2 ؛ شخصیتهایی عجیب، اما تأثیرگذار

در این مسیر، با شخصیتهایی مواجه میشوید که گویی از دل رؤیاها و کابوسها بیرون آمدهاند. از یک عروسک سخنگو که در سراسر بازی کنار شماست و اطلاعات داستانی میگوید، تا دختری که با باران ناگهانی قادر به معکوس کردن روند پیری است، یا موجودی مرموز از جهانی دیگر که با لمس دست، موجودات زنده را به خاکستر تبدیل میکند.
نامهایی چون Rainy، Tomorrow و Dollman شاید در ابتدا مضحک بهنظر برسند، و پیشزمینههای آنها هم در چند کاتسین طولانی و مجزا روایت میشود. با این حال، ریشههای این شخصیتها، اگرچه به ظاهر سطحی، در واقع جذاب و درگیرکنندهاند.
اندوه و امید در دل کشتی DHV Magellan

در Death Stranding 2، این فرصت را خواهید داشت تا در کنار این شخصیتها خانهای بسازید، آن هم بر عرشهی کشتی DHV Magellan؛ وسیلهای خارقالعاده که قادر است در جریان قیرِ جاری در زیرزمین زمین حرکت کند. همین تعاملات باعث میشود به این شخصیتها علاقهمند شوید؛ انسانهایی گمشده در جهانی تنها، که در جستجوی معنا هستند.
این فضاسازی، هرچند آغشته به ناامیدیست، اما امیدی در دل دارد. در جهانی که روابط میتواند منجر به سقوط تمدنی کامل شود، هنوز هم ساختن پیوند انسانی ارزشمند است.
بدنی تکنفره با روحی چندنفره
گیمپلی لحظهبهلحظه بازی، کاملاً در خدمت مفاهیم روایی آن قرار دارد. اگرچه مبارزات و مخفیکاری در این نسخه گسترش یافته و بازی شباهت بیشتری به Metal Gear Solid پیدا کرده، اما Death Stranding 2 همچنان در اصل درباره رساندن بستهها در جهانی ویران و آسیبدیده است.
سم، چه بهنام و چه بهعمل، یک پُرتِر است؛ و از طریق تحویل بستهها و جلب اعتماد شبکهای پراکنده از جوامع، به آرامی اما پیوسته، مکزیک و استرالیا را به یک جامعهی قابل زیست بدل میسازد.
مبارزه و ارسال، در جهانی پرخطر

اگرچه وجود ارواح بیگانهی BT و بارانی که شما را بهسرعت پیر میکند، زندگی را برای افراد عادی بسیار خطرناک کرده، اما امکان اشتراک منابع و برقراری ارتباط، این پیام را میرساند که دیگر تنها نیستند. مبارزه با دشمنان انسانی یا BTها ممکن است همیشه روان نباشد، اما حس رضایتبخشی دارد.
افکت آهستهسازی زمان در لحظات حساس، به شما فرصت واکنش میدهد؛ و تنوع بالای سلاحها و ابزارها، شگفتانگیز است. چه در سکوت از میان ارواح عبور کنید، چه همچون رمبو به یک پست دشمن حملهور شوید، هر دو مسیر به یک اندازه مؤثرند.
و در هستهی بازی، همچنان مأموریتهای تحویل، درخشان باقی ماندهاند.
معنای واقعی اتصال

گاه دارویی حیاتی یا مصالح ساختمانی را برای نجات شهری در حال فروپاشی میرسانید، و گاه صرفاً فیلم، موسیقی یا غذا میان دوستان رد و بدل میشود تا هویت فردی آنها را بیان کند.
میتوانید تنها با انجام مأموریتهای اصلی بازی را به پایان برسانید، اما زیبایی واقعی بازی در ترک مسیر اصلی و گفتگو با مردم نهفته است؛ در کشف باورها، انگیزهها و دریافت پاداشهایی که اغلب غیرمنتظرهاند.
اما این ارتباطها، اگرچه ارزشمند، هرگز ساده نیستند. در جهانی که بقا در گرو اتصال است، همیشه چیزی برای از دست دادن وجود دارد.
جهانی که راه رفتن در آن چالشبرانگیز است
درست مانند بازی نخست، جهان باز Death Stranding 2 مجموعهای متنوع از اقلیمها، شرایط آبوهوایی و تغییرات ارتفاعیست؛ عواملی که حتی راه رفتن ساده را به یک چالش تبدیل میکنند. برای حفظ تعادل باید هر دو دکمهی شانه را نگه دارید یا از اسکلتهای بیرونی و آیتمهای مصرفی بهره بگیرید تا بتوانید بدون سقوط در درهای ناگهانی، مسیر خود را طی کنید.
وسایل نقلیهای نیز در اختیار دارید؛ از موتورسیکلت و کامیون گرفته تا تختههای تابوتمانند برای موجسواری بر سطح قیر. البته تنوع بیشتر در این وسایل میتوانست از یکنواختی جلوگیری کند، اما با توجه به امکانات محدود این جامعه، کارایی در اولویت قرار گرفته است.
حضور بازیکنان دیگر، در غیاب فیزیکی آنها

اما چیزی که تجربهی کاوش در این جهان را لذتبخشتر میکند، حضور غیرمستقیم سایر بازیکنان است؛ یا دقیقتر، سازهها و ابزاری که آنها در مسیر بر جای گذاشتهاند.
با اتصال بخشهایی از مکزیک یا استرالیا به شبکهی کیرال، آثار زحمات دیگران در برابر چشمانتان ظاهر میشود: سرپناههایی برای پناه گرفتن در برابر طوفان، نردبانهایی برای صعود از صخرههای تند و … تمام اینها مسیرتان را سادهتر میسازند.
اکوسیستمی از ارتباطات نادیدنی
شگفتانگیز است که چگونه در حالی که فیزیکی تنها هستید، اما ردپای کمکهای دیگران در کوچکترین جزئیات دیده میشود. اگر در حین مأموریت وسیلهی نقلیهتان را رها کنید، بازیکن دیگری میتواند از آن بهره ببرد. همین قانون دربارهی ژنراتورها یا سلاحهایی که دیگر به کارتان نمیآیند نیز صادق است.
حتی اگر متوجه نشوید، شما هم بخشی از یک اکوسیستم جمعی هستید؛ سیستمی که بر پایهی ارتباطی نادیدنی شکل گرفته و در عین خاموشی، معنا مییابد.
Metal Gear Stranding: مبارزه، ساختوساز و اعتیاد اجتماعی

با وجود فشار محدودیتهای بازبینی و امبارگو، نمیتوانستم از وسوسهی صرف ساعتها برای ساخت جادهها و اتصال خطوط مونوریل چشمپوشی کنم. میدانستم که این اقدامات، هم مسیرم را هموارتر میکنند و هم بارانی از لایکهای کاربران دیگر را به دنبال خواهند داشت.
این «ارز اجتماعی» که نوعی پاداش دوپامینزا و اعتیادآور است، همان انگیزهایست که به اندازهی خود اتصال، بازیکن را به پیش میراند. Kojima Productions با هوشمندی، تصویری از شبکههای اجتماعی امروز را وارونه و در عین حال افشاگرانه بازنمایی میکند؛ حتی زمانی که همهچیز فرو میپاشد.
تا لحظهی تماشای تیتراژ پایانی، شمار لایکهایی که از سوی شخصیتهای غیرقابلبازی و بازیکنان واقعی دریافت کرده بودم، به بیش از ۲۰۰ هزار رسیده بود. در کنار آن، حتی میتوانید منطقهای حفاظتشده برای حیات وحش راهاندازی کنید که در آن گروه موسیقی Chvrches نقش نگهبانان باغوحش را ایفا میکند و با تحویل دادن حیوانات مختلف، امتیاز دریافت کنید.
استعاره چوب و طناب؛ پیوندهایی که حالا خطرناکاند
در Death Stranding 2، طیف گستردهای از مضامین سیاسی حضور دارند. از جمله آنها اشارهی مکرر به استعارهی مشهور «چوب و طناب» است؛ مفهومی که از نخستین بازی نیز به یاد داریم.
اگرچه Death Stranding اول نمایشی از شکوفایی پیوندهای انسانی در سراسر آمریکا بود، حالا در ادامهی آن، همین جامعه با خطر آسیب زدن به همان ناجیان سابق روبهرو شده است. طنابهایی که برای نجات به کار رفته بودند، حالا شاید به ابزار فشار و تهدید تبدیل شده باشند.
قصهگویی بیظرافت، اما از دل برآمده

هرچند بسیاری از عناصر داستانی بازی نخست در این دنباله بهگونهای تکرار شدهاند که گاه خامدستانه بهنظر میرسند، اما در پایان تجربه، مخاطب همچنان حس میکند که روایت چیزی برای گفتن دارد.
میتوان فهمید که نویسندگان این داستانِ ناهنجار و در عین حال دلگرمکننده، خود تجربهی فقدان را پشت سر گذاشتهاند یا دغدغهای واقعی نسبت به وضعیت جهان دارند. آنها تلاش کردهاند بازتابی عجیب و استعاری از این واقعیت را ارائه دهند، بیآنکه پیوند انسانی را نادیده بگیرند.
همهی اینها، با اجرای فروتنانه و تأثیرگذار Norman Reedus، نیروی محرکهایست که این دنباله را همانقدر قوی کرده که بازی نخست بود.
مبارزه و مخفیکاری؛ پیشرفت در تعادل
مبارزه و مخفیکاری در Death Stranding 2 نسبت به نسخهی اول بسیار بهبود یافتهاند. حالا میتوانید با اعتمادبهنفس کامل، یا بهعنوان یک سرباز مسلح به دل پایگاههای دشمن بزنید، یا همچون یک سایه، بیهیچ ردی نفوذ کنید و احساس کنید که واقعاً کنترل امور در دستان شماست.
در زمان تبلیغات بازی، این نگرانی وجود داشت که عنوان جدید به یک شوتر تمامعیار تبدیل شود. اما خوشبختانه، مبارزه هرگز جای چرخهی اصلی بازی – یعنی تحویل بستهها و ایجاد ارتباط بین دو کشور – را نمیگیرد. این بخشها مکملاند، و در کنار بهبودهای کاربردی دیگر، باعث شدهاند تجربهی بازی بسیار لذتبخشتر شود.
اتاق شخصی سم؛ پناهگاهی میان مأموریتها
فراتر از مأموریتها، بخش زیادی از زمان بازیکن در اتاق شخصی سم میگذرد؛ جایی برای استراحت، اجرای مأموریتهای واقعیت مجازی (VR) با حالوهوایی شبیه به Metal Gear Solid و امکاناتی برای شخصیسازی و تعاملهای کوچک اما جذاب.
یکی از نکات قابلتأمل، تکرار الگوی پیشرفت داستانیست: پس از هر مأموریت، شخصیت Fragile از شما میخواهد که «استراحت کنید»، و بعد از آن داستان با یک کاتسین طولانی ادامه مییابد. این ساختارِ قابل پیشبینی – مأموریت، استراحت، روایت – ممکن است خستهکننده شود، هرچند پیچش داستانی در پردهی سوم با ظرافت، دلیل این الگو را بازتعریف میکند. اما این توجیه، خستگی موقتی آن را از بین نمیبرد.
فراتر از تحویل بستهها؛ انسانبودن در جهانی ویران

Death Stranding 2: On The Beach بازیایست که بهسختی میتوان آن را در قالب ژانرها یا تعریفهای متداول خلاصه کرد. Kojima Productions در این اثر، با جسارت به بازتعریف انتظارات بازیکن پرداخته و در هر لحظه آماده است تا قواعد را زیر پا بگذارد.
در هستهی ماجرا، با یک تجربهی آخرالزمانی برای تحویل بسته و برقراری پیوند انسانی روبهرو هستیم. اما با گذشت تنها چند ساعت از بازی، روشن میشود که ماجرا بهمراتب عمیقتر است.
از پر کردن یک منطقهی حفاظتشده با شترمرغهایی که تلپورت میکنند، تا سفر درونی مردی تنها که میآموزد کمک اطرافیان را بپذیرد و در برابر غمی که میخواهد او را ببلعد، مقاومت کند—این بازی روایتگر همهی این لحظات است.
پذیرش، غلبه، و ادامه دادن
درونمایههای کلیدی بازی، شامل پیوند انسانی، فقدان عزیزان، و پذیرش رشد شخصی در دل خطر و نابودی، همگی بهگونهای بیان شدهاند که قلب مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهند. آغاز این سفر، همان اندازه مهم است که توان ادامه دادنش.
در پایان این مسیر، شما دیگر همان فرد سابق نخواهید بود. و همانطور که شعار بازی میگوید:
Keep on keeping on.
به مسیر ادامه بده. همیشه.
بررسی بازی Death Stranding 2 ؛ مزایا و معایب
✅ مزایا
- پیشرفت مکانیکی عمیق نسبت به نسخهی اول
بازی از نظر گیمپلی و طراحی سیستمها، نسبت به نسخهی پیشین جهشی قابلتوجه داشته است. - مکزیک و استرالیا، جهانهایی وسیع، متنوع و چالشبرانگیز
طراحی محیطی بازی تنوع اقلیمی بالایی دارد و کاوش در آنها همچنان نیازمند مهارت و دقت است. - تحویل بستهها و برقراری ارتباط، همچنان پاداشدهنده و عمیق
هستهی اصلی بازی هنوز هم تجربهای ارزشمند و رضایتبخش ارائه میدهد. - شخصیتها قوی، غیرقابلپیشبینی و عاطفی هستند
بازی در خلق شخصیتهایی با بار احساسی و پیچیدگی شخصیتی موفق عمل کرده است.
❌ معایب
- ناتوانی در ارائهی ظریف روایت و اطلاعات داستانی
بازی در پرداخت مفاهیم، زیادهگو و مستقیمگو است و گاهی بار معنایی خود را از دست میدهد. - طولانی بودن بیشازحد داستان اصلی
روایت اصلی میتوانست با فشردگی بیشتر، تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. - عدم حضور گروه موسیقی Bring Me The Horizon
غیبت این گروه که انتظار حضورشان در بازی میرفت، برای برخی طرفداران ناامیدکننده است.