نقد فیلم و سریالفیلم و سریال

نقد فیلم How to Train Your Dragon

با نقد فیلم How to Train Your Dragon همراه باشید. انیمیشن How to Train Your Dragon که در سال ۲۰۱۰ اکران شد، به موفقیتی بزرگ رسید. این موفقیت باعث ساخت دو دنباله، چهار فیلم کوتاه و دو سریال تلویزیونی با بیش از صد قسمت شد که هواداران را در طول دهه ۲۰۱۰ سرگرم نگاه داشت.

کریس سندرز و دین دبلوا با روایت داستانی عمیق و دیدنی، این اثر فانتزی-انیمیشنی را به یادماندنی کردند. استودیوی DreamWorks نیز بهترین جلوه‌های بصری خود را برای این مجموعه به کار برد. اثری که به حق می‌توان آن را یکی از شاهکارهای انیمیشن نامید. شاید به همین دلیل بود که خبر بازسازی لایو-اکشن این عنوان، هواداران را غافلگیر کرد.

واقعیت این است که How to Train Your Dragon نیازی به نسخه لایو-اکشن نداشت. با این حال، نسخه جدید نشان می‌دهد که چنین بازسازی‌هایی می‌توانند موفق باشند؛ بدون آن‌که رنگ و بوی یک پروژه تجاری و بی‌روح به خود بگیرند.

راز این موفقیت چیست؟ پاسخ ساده است: بازگرداندن خالقان اصلی و وفاداری به داستان اولیه. اشتباهی که دیزنی در بازسازی‌های اخیر خود، از جمله فیلم لیلو و استیچ مرتکب شد.

اثری که اگرچه به فروش بالای یک میلیارد دلار نزدیک می‌شود، اما به دلیل حذف بسیاری از عناصر روح‌بخش نسخه اصلی، با انتقادهای گسترده روبه‌رو شده است. جالب آن‌که خالقان همان فیلم نیز سندرز و دبلوا بودند. اما در بازسازی چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، این اشتباه تکرار نشده و فیلم با حفظ هویت اثر اولیه، تنها تغییرات کوچکی را تجربه کرده است.

نقد فیلم How to Train Your Dragon : مقایسه بازیگران نسخه لایو-اکشن با نسخه اصلی

نقد فیلم How to Train Your Dragon

فیلم جدید همان خط داستانی انیمیشن را دنبال می‌کند. هیکاپ (با بازی میسون تیمز) همچنان در تلاش است تا در میان مردم جزیره برک پذیرفته شود و در نگاه پدرش، استویک (با بازی جرارد باتلر)، فردی ناکارآمد نباشد.

او می‌خواهد همچون سایر وایکینگ‌ها شکارچی اژدها باشد و نایت فیوری افسانه‌ای را به دام اندازد. اما به زودی درمی‌یابد که میان او و این اژدهای مرموز، شباهت‌های زیادی وجود دارد. در عمق داستان، فیلم روایتی از بلوغ هیکاپ است؛ همراه با درسی درباره پذیرش تفاوت‌ها و قضاوت نکردن زودهنگام دیگران.

در نقد فیلم How to Train Your Dragon باید بگوییم که نکته جالب، وفاداری کامل فیلم لایو-اکشن به نسخه اصلی است. فیلمنامه و تصاویر به شدت به انیمیشن شباهت دارند. همین مسئله باعث شده فیلم، یک اثر سرگرم‌کننده و خوش‌ساخت باشد.

با این حال، مهم‌ترین نقطه قوت بازسازی نه جلوه‌های ویژه پیشرفته یا طراحی اژدهایان، بلکه انتخاب درست بازیگران است. هیکاپ با صداپیشگی جی باروشل در نسخه اصلی، شخصیتی دوست‌داشتنی و ساده‌لوح داشت که صدایش کاملاً با طراحی شخصیت هماهنگ بود.

حالا در نسخه لایو-اکشن، میسون تیمز با اجرای طبیعی و پرانرژی، همان حس و حال هیکاپ انیمیشنی را زنده کرده است. او تنها در چند دقیقه اول فیلم، دل تماشاگر را به دست می‌آورد. همچنین فیلم فرصت بیشتری برای نمایش رابطه میان هیکاپ و توثلس فراهم کرده و سکانس‌های تمرین و دوستی آن‌ها دیگر به شکل مونتاژهای کوتاه نیست؛ بلکه با جزئیات بیشتر روایت می‌شود.

نقد فیلم How to Train Your Dragon ؛ عملکرد بازیگران

بررسی فیلم How to Train Your Dragon

نیکو پارکر دقیقاً نشان می‌دهد چرا برای نقش آستراید (با صداپیشگی آمریکا فررا در نسخه اصلی) انتخاب شده است. معرفی او کاملاً مطابق با نسخه انیمیشنی است؛ با همان نگاه تحسین‌آمیز هیکاپ به این وایکینگ سرسخت. پارکر و میسون تیمز شیمی فوق‌العاده‌ای دارند و او به‌خوبی مسیر تحول احساسی آستراید را به تصویر می‌کشد.

مسیری که در نسخه انیمیشنی چندان فرصت بروز نیافته بود. در روزگاری که بازسازی‌های دیزنی از پرداخت به روابط عاشقانه کلاسیک هراس دارند، این فیلم با وفاداری کامل به عشق نوجوانانه هیکاپ و آستراید، لحظاتی دلپذیر و گرم در پرده پایانی رقم می‌زند.

جرارد باتلر حلقه اتصال میان نسخه انیمیشنی و لایو-اکشن است. او که صداپیشگی استویک، رئیس قبیله برک، را بر عهده داشت، بار دیگر به این نقش بازگشته تا همان مشکلات پدر-پسری را به هیکاپِ تیمز منتقل کند. نسخه جدید نسبت به انیمیشن، فرصت بیشتری برای پرداخت به استویک فراهم کرده است. روابط او با دیگر وایکینگ‌ها، نقش او به عنوان رئیس قبیله و حتی صحنه‌های مشترکش با هیکاپ گسترش یافته‌اند.

در حالی که تمرکز فیلم همچنان بر سفر هیکاپ باقی مانده، این تغییر زاویه دید، نگاه بزرگسالان را نیز به خود جذب می‌کند. تغییری که بر مضمون اصلی فیلم یعنی پذیرش دیدگاه‌های تازه و رها کردن باورهای کهنه تاکید دارد. باتلر در این نقش درخشان ظاهر شده؛ دور از کلیشه‌های قهرمانان اکشن سال‌های اخیر خود. او به خوبی می‌داند چگونه لحن نمایشی و بزرگ‌منش استویک را اجرا کند. زوج پدر-پسری باتلر و تیمز، موفق شده‌اند رابطه نسخه انیمیشنی را انسانی‌تر و باورپذیرتر نشان دهند.

فیلم ارباب حلقه‌ها: شکار گالوم ؛ The Hunt for Gollum

بقیه بازیگران نیز انتخاب‌های درستی برای نسخه لایو-اکشن هستند. نیک فراست در نقش گوبر، آهنگر شوخ‌طبع (با صداپیشگی کریگ فرگوسن در نسخه اصلی) بامزه و به‌یادماندنی است؛ کسی که هم نقش دایی مهربان هیکاپ را دارد و هم گوش شنوا برای ناتوانی‌های پدرانه استویک. برونوین جیمز و هری تراوالدوین به دوقلوهای شلوغ داستان، تاف‌نات و راف‌نات، بُعدی انسانی بخشیده‌اند.

جولیان دنیسون در نقش فیش‌لگز، شکارچی اژدهای مشتاق و ساده‌دل، دوست‌داشتنی است. حتی شخصیت اسنات‌لاوت (با بازی گابریل هاول) نیز عمق بیشتری پیدا کرده و حالا به عنوان رقیب هیکاپ برای جلب توجه آستراید و نیز برای کسب احترام پدرش، اسپایت‌لاوت (با بازی پیتر سرا‌فینوویچ) معرفی می‌شود. این تغییرات جزئی اما هوشمندانه، باعث شده‌اند بازسازی جدید فراتر از یک کپی صرف باشد و به اثری ارتقاء‌یافته تبدیل شود.

نقد فیلم How to Train Your Dragon : جلوه‌های بصری «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» فراتر از انتظار ظاهر می‌شوند

فیلم How to Train Your Dragon

زمانی که نسخه اصلی چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم در سال ۲۰۱۰ اکران شد، به‌واسطه انیمیشن سه‌بعدی چشمگیرش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

برخی رسانه‌ها، از جمله Collider، به‌ویژه بر سکانس‌های پرواز فوق‌العاده آن تاکید داشتند. این فیلم در زمان خود بهترین نمونه از به‌تصویر کشیدن پرواز در انیمیشن بود و استانداردی بالا برای آثار بعدی این ژانر تعیین کرد.

در بازسازی لایو-اکشن، تیم توانمند Framestore شامل فرانسیس لامبرت، اندی کیند، دوم هلی‌یر و گلن ملنهورست، به همراه کریستین مانز (ناظر جلوه‌های ویژه) و کریس ریمو (تهیه‌کننده جلوه‌های ویژه)، دنیای پرجنب‌وجوش وایکینگ‌ها و اژدهایان را به زیبایی زنده کرده‌اند.

نتیجه کار، جهانی است که برک را واقعی‌تر و عمیق‌تر از همیشه نشان می‌دهد. شخصیت «توث‌لس» با حرکات گربه‌وار و واکنش‌های قضاوت‌آمیزش چنان طبیعی طراحی شده که مرز میان بازیگران و اژدهایان به‌سختی دیده می‌شود. این هماهنگی، علاوه بر جلوه‌های ویژه، مدیون فیلمبرداری درخشان بیل پوپ نیز هست.

اوج جلوه‌های بصری فیلم، در پرده پایانی رقم می‌خورد؛ جایی که همه شخصیت‌ها در لانه اژدهایان گرد هم می‌آیند تا با «مرگ سرخ» مواجه شوند.

این سکانس در نسخه انیمیشنی نیز دلهره‌آور بود، اما جلوه‌های تصویری نسخه جدید، قدرت آن را دوچندان کرده‌اند؛ تا حدی که می‌تواند برای کودکان کابوس‌آفرین باشد. همین صحنه به‌تنهایی تضمین می‌کند که فیلم در فصل جوایز، نامزد اسکار بهترین جلوه‌های ویژه خواهد شد.

جدا از جلوه‌های ویژه، زیبایی‌شناسی کلی فیلم نیز به‌خوبی عناصر موفق نسخه انیمیشنی را گرفته و با ظرافتی تازه، متناسب با فضای تاریخی و فانتزی اثر بازآفرینی کرده است.

طراحی صحنه، با هدایت دامینیک واتکینز، دنیای برک را عمیق‌تر و قابل لمس‌تر ساخته و فضاهای جدیدی به آن افزوده که باعث حس زندگی در محیط می‌شوند. طراحی لباس نیز با هدایت لیندزی پیو، ظاهر نمادین شخصیت‌ها را حفظ کرده، اما با لبه‌هایی از واقع‌گرایی تاریخی غنی‌تر ساخته است.

فیلم How to Train Your Dragon

در دوره‌ای که بیشتر بازسازی‌های لایو-اکشن در درک دلایل محبوبیت نسخه‌های انیمیشنی خود ناکام بوده‌اند، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم همچون نسیمی تازه ظاهر می‌شود.

حتی اگر بتوان ادعا کرد که هدف اصلی ساخت این فیلم، حمایت از پروژه جدید و چشمگیر «جزیره برک» در استودیو یونیورسال است، باز هم فیلم به‌واسطه جلوه‌های ویژه پیشگامانه و لذت‌بخشی که ارائه می‌دهد، ارزش وجودی خود را اثبات می‌کند. دلیل چراغ سبز گرفتن قسمت دوم نیز دقیقاً همین موفقیت است. این اثر، نمونه‌ای درخشان از چگونگی ساخت یک بازسازی لایو-اکشن موفق است.

امیدواریم از نقد فیلم How to Train Your Dragon لذت برده باشید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا