نقد فیلم Last Breath

با نقد فیلم Last Breath همراه باشید. فتح ستارگان توسط بشر همیشه در هالهای از ابهام بوده، اما نزدیکترین چیز به فضای بیرونی احتمالاً چندان از شما دور نیست، مخصوصاً اگر در نزدیکی ساحل زندگی کنید. اقیانوسهای پهناور جهان هنوز هم تا حد زیادی ناشناختهاند، و عمیقترین بخشهای آنها برای بیشتر موجودات زنده کاملاً غیرقابل دسترس هستند. حتی بخشهایی که قابل دسترسیاند، خطرات زیادی برای کسانی که جرات ورود به آنها را دارند، به همراه دارند. این همان چیزی است که Last Breath قصد دارد به آن بپردازد.
نقد فیلم Last Breath
در سال ۲۰۱۹، فیلمسازان ریچارد دا کوستا و الکس پارکینسون مستندی ساختند که داستان واقعی و نفسگیر یک غواص را روایت میکند که در اعماق دریا گرفتار شده و اکسیژنش برای زنده ماندن کافی نیست. حالا این داستان قرار است به یک فیلم هیجانانگیز سینمایی با حضور چهرههای شناختهشده هالیوودی تبدیل شود، و حتی خود پارکینسون نیز برای کارگردانی این نسخه بازگشته است. شاید این اقتباس سینمایی نتواند همان احساسات عمیق مستند اصلی را منتقل کند، اما Last Breath 2025 با جلوههای دیدنی و کارگردانی عالی، یک تجربه دلهرهآور و تماشایی را ارائه میدهد.

Last Breath درباره چیست؟
Last Breath داستان واقعی و شگفتانگیز کریس لمونز (با بازی فین کول) را روایت میکند، یک غواص حرفهای اعماق دریا که ماهها از خانه دور میماند تا تعمیرات حیاتی خطوط لوله را در سواحل اسکاتلند انجام دهد.
در مأموریت جدیدش که ظاهراً یک عملیات روتین محسوب میشود، او با دانکن آلکاک (با بازی وودی هارلسون) – شریک قدیمی و ناظر او – و دیو یواسا (با بازی سیمو لیو) – یک غواص کهنهکار و بدخلق – همراه میشود.
در حالی که دانکن از آنها مراقبت میکند، کریس و دیو مشغول تعمیرات استاندارد در کف اقیانوس میشوند. اما یک حادثه غیرمنتظره، کریس را در اعماق هزاران فوتی دریا گرفتار میکند. با شرایطی ناممکن و شانس زنده ماندن نزدیک به صفر، دانکن، دیو و بقیه خدمه هر کاری میکنند تا کریس را نجات دهند، حتی اگر احتمال زنده ماندن او بسیار کم باشد.
اینکه بتوان یک داستان که در لحظه واقعی احتمالاً مانند یک عمر به نظر میرسیده را در تنها یک ساعت و نیم خلاصه کرد، قابلتحسین است. اما از نظر ریتم، به نظر میرسد Last Breath زمان زیادی را صرف مقدمهچینی میکند تا به بخش هیجانانگیز خود برسد.
بهجای اینکه فیلم از این زمان برای پرداختن به شخصیتها و ایجاد ارتباط احساسی با مخاطب استفاده کند، بیشتر درگیر دیالوگهای توضیحی و صحنههای طولانی از انتظار و تأمل میشود. البته، فیلم از لحاظ بصری با فیلمبرداری نیک رمی متیوز کیفیت خوبی دارد و برخی لحظات جذاب در تعاملات شخصیتها دیده میشود، از جمله یک شوخی واقعاً بامزه درباره دیوید اتنبرو. اما در مجموع، مقدمهای که قرار است ما را برای سفر سه قهرمان داستان به اعماق دریا آماده کند، کمی خستهکننده به نظر میرسد.
درخشش “Last Breath” در سکانسهای اقیانوسی

با اینکه Last Breath کمی طول میکشد تا وارد ماجرا شود، اما نقطه آغازین درگیری اصلی در اعماق دریا جایی است که فیلم واقعاً میدرخشد. درست مانند تریلرهای علمی-تخیلیای که فضای بیکران را به ابزاری برای ایجاد حس انزوا تبدیل میکنند، این فیلم از خطرات اقیانوس استفاده میکند تا نیمه دوم را به تجربهای پرهیجان و غیرقابل پیشبینی تبدیل کند—حتی اگر از قبل با داستان واقعی آن آشنا باشید.
بخش بزرگی از این موفقیت به جلوههای بصری فوقالعاده و تصمیمات کارگردانی دقیق الکس پارکینسون برمیگردد. یکی از بهترین نمونههای کارگردانی ساده اما تأثیرگذار او، لحظهای کلیدی در فیلم است که صدا بهطور کامل قطع میشود و تماشاگران را برای چند ثانیه در سکوت مطلق فرو میبرد. این لحظه یادآور صحنه پرش با سرعت نور در Star Wars: The Last Jedi است، اما غافلگیری ناگهانی آن، این سکانس را حتی بیشتر به چشم میآورد.
طراحی صدای فیلم نیز مثال خوبی از این است که چگونه Last Breath با حداقل امکانات، حداکثر تأثیر را میگذارد. در نگاه اول، این فیلم ممکن است از نظر بصری چندان چشمگیر به نظر نرسد، چراکه تنها دو شخصیت در یک اقیانوس تاریک حضور دارند. اما در عمل، فیلمبرداری شفاف و دقیق، سکانسهای غواصی واقعگرایانه و بازسازی بینقص داستانی که پارکینسون قبلاً در قالب مستند روایت کرده، باعث شده که Last Breath یکی از تماشاییترین تریلرهای ۲۰۲۵ باشد.
شخصیتهای “Last Breath” فیلم را کمی سطحی میکنند
مثل هر اقتباس دیگری از یک داستان واقعی، محدودیتهایی در تغییرات خلاقانه وجود دارد که اگر بیش از حد از واقعیت فاصله بگیرد، داستان دچار مشکل میشود. Last Breath در به تصویر کشیدن واقعیت ترسناک و خطرناک غواصی در اعماق دریا موفق است. اما فیلم میتوانست شخصیتپردازی پویاتری به بازیگران خود بدهد، زیرا بیشتر شخصیتها به نوعی یکبعدی به نظر میرسند.
مشکل قطعاً مربوط به عملکرد بازیگران نیست، زیرا کول، لیو و هارلسون همه خوب با مواد موجود کار میکنند. اما هر کدام در نقشهای استانداردی همچون یک شخصیت مهربان با نامزد در خانه، یک کارشناس بداخلاق با قلب نرم و یک کهنهکار که به زودی بازنشسته میشود قرار میگیرند. این فقط شامل سایر اعضای گروه بازیگران مانند مارک بونار و کلیف کورتیس نمیشود، که در زمان محدود فیلم حتی کمتر فرصت نمایش پیدا میکنند و در نهایت با پایانی نسبتاً عجولانه روبهرو میشویم که به طور کامل به بررسی ابعاد وقایع فیلم نمیپردازد.
آغاز کند و پایان شتابزده باعث میشود که Last Breath نتواند یک سفر بیعیب و نقص به داستانی باشد که اغلب از افسانهها عجیبتر است. اما در بخش میانه که الکس پارکینسون به طور کامل داستان را کاوش میکند، فیلم واقعاً به چیزی تبدیل میشود که ارزش تماشا دارد. در حالی که مستند با همین نام ممکن است قادر باشد جنبههای انسانی بیشتری از داستان را بهتر از هر اقتباسی منتقل کند، اعجاز فنی سکانسهای زیرآب این فیلم سینمایی قطعاً ارزش غوطهور شدن را دارد.