نقد فیلم M3GAN 2.0 ؛ دنبالهای بزرگتر، دیوانهوارتر و بهتر

بازگشت دخترک قاتل: وقتی M3GAN جهان سینما را لرزاند. نقد فیلم M3GAN 2.0 حتما بخوانید.
چه دوران شگفتانگیزی بود اواخر ۲۰۲۲ و اوایل ۲۰۲۳؛ زمانی که یک ربات دختر چهارفوتی با ترکیبی از خشونت بیرحمانه و رقصهای عجیب، دنیا را تحت تأثیر خود قرار داد. M3GAN به کارگردانی جرارد جانستون، نمونهای درخشان از فیلمی بود که دقیقاً میدانست میخواهد چه باشد. طراحی بصری خاص شخصیت و فضای وهمآلود ناشی از “درهی وهم” باعث شد با تریلری ترسناک، پرتنش و در عین حال سرگرمکننده روبهرو باشیم که خیلی زود به خلق یک آیکون تازه در ژانر وحشت انجامید.
M3GAN هرگز بیشازحد از واقعیت فاصله نمیگیرد؛ مضامینی همچون وابستگی انسان به تکنولوژی، اندوه، و ترس روزافزون از قدرت هوش مصنوعی بهخوبی در آن تنیده شدهاند. اما فراتر از همه اینها، فیلم تجربهای بامزه و کمپ بود؛ لذتبخشی سینمایی که با شوخطبعی خاصش، فرسنگها از آثار کلیشهای و بیرمق بلومهاوس فاصله میگرفت.
نقد فیلم M3GAN 2.0
نقد فیلم M3GAN 2.0 ؛ وقتی همهچیز بزرگتر، عجیبتر و پرزرقوبرقتر میشود

دنباله مستقیم این فیلم، یعنی M3GAN 2.0 دقیقا همان عناصری را که مخاطب در قسمت اول دوست داشت، گرفته و آنها را تا نهایت ممکن افزایش داده است. این بار همهچیز اغراقآمیزتر، عجیبتر و پرزرقوبرقتر است و فیلم با آغوش باز جایگاه تازهی شخصیت مگان را بهعنوان یک آیکون queer پذیرفته.
داستان نیز حالوهوایی شبیه به Terminator 2: Judgment Day دارد: یک ربات قاتل زن دیگر، بسیار خطرناکتر از آنچه «گما» (با بازی الیسون ویلیامز) تصور میکرد، به جهان معرفی میشود. همین مسئله باعث میشود گما بار دیگر مگان را از دنیای دیجیتال به کالبد فیزیکی بازگرداند تا از خواهرزادهاش، «کدی» (وایولت مکگراو) محافظت کرده و شاید حتی دنیا را نجات دهد.
فیلم ترکیبی است از جذابیت، اغراق، و شوخطبعی، در بستری از دغدغههای واقعی همچون وابستگی احساسی انسانها به هوش مصنوعی و ترس از جایگزین شدن نیروی انسانی. با این حال، M3GAN 2.0 قصد ندارد اثری هشداردهنده یا فلسفی باشد؛ تنها میخواهد یک تجربه سینمایی پرهیجان و سرگرمکننده خلق کند و بهخوبی در این هدف موفق است.
نقد فیلم M3GAN 2.0 ؛ خطرات تازه، تهدیدات جهانی
دو سال از وقایع قسمت اول گذشته است و گما و کدی هنوز از کابوس آن ربات قاتل بیرون نیامدهاند. گما هم در دادگاه قانون و هم در دادگاه افکار عمومی مورد بازخواست قرار گرفته و اقداماتش منجر به آغاز بحثی جهانی درباره امنیت فناوری شده است. او اکنون نویسنده و فعال حوزه سیاستگذاری دیجیتال است، در حالی که کدی هنوز دلتنگ دوستش مگان است همان رباتی که در سوگ والدین از دسترفته، برایش پناهی عاطفی شده بود.
همزمان، نیروهای دفاعی آمریکا با استفاده از طراحیهای دزدیدهشده گما، ربات انساننمایی تازه به نام آملیا ساختهاند؛ موجودی با ذهنیتی متفاوت که برای نفوذ به منطقهای در مرز ایران و ترکیه طراحی شده، اما بهسرعت از کنترل خارج میشود و دست به قتل همه کسانی میزند که در ساختش نقش داشتهاند. این تهدید جدید گما را وادار میکند تا دوباره مگان را احیا کند زیرا تنها موجودیست که توانایی مقابله با آملیا را دارد.
از تراژدی خانوادگی تا نبرد آخرالزمانی

در حالیکه فیلم اول داستان تقابل یک ربات قاتل با پیوند عاطفی بین یک خاله و خواهرزاده بود، دنبالهاش دامنهی تهدید را تا سطح جهانی افزایش میدهد. چنین افزایش مقیاسی در فیلمهای ترسناک همیشه نتیجهبخش نیست؛ چراکه اغلب تمرکز محدود و زمینگیرِ قسمت اول عامل موفقیت بوده است. اما در M3GAN 2.0، این گستردگی به لطف شخصیتپردازی درست، شرور دوستداشتنی و طنز متعادل، همچنان مؤثر باقی میماند.
دینامیک رابطه میان گما و مگان، حالتی نیمهفرانکنشتاینی به خود میگیرد خالق و مخلوقی که در برابر تهدیدی تازه متحد شدهاند. این رابطه از جالبترین ابعاد فیلمنامه است. گما دیگر صرفاً یک سرپرست برای کدی نیست؛ او اکنون زنیست که نبوغش در آستانه نابودی خودش و شاید کل جهان قرار گرفته است.
واقعگرایی در میان رباتهای قاتل
برخلاف قسمت اول، کدی اینبار نقش پررنگی ندارد و تمرکز بهدرستی روی گما و جهان فناوریاش قرار گرفته است. با وجود افزایش ابعاد ماجرا، فیلم موفق میشود همچنان میان ترس، طنز و احساسات انسانی تعادل برقرار کند. پیوند میان گما، کدی و مگان بهعنوان سهضلعی انسانی-ماشینی، همان عنصریست که باعث میشود حتی در بحبوحه نبرد دو عروسک قاتل، همچنان فیلمی زمینی باقی بماند.
نقد فیلم M3GAN 2.0 : آیکون بیچونوچرای ژانر وحشت و اکشن
جای شگفتی ندارد که مهمترین نقطه قوت M3GAN 2.0 همان ویژگیای است که قسمت اول را به اثری موفق تبدیل کرد: خود شخصیت مگان. شاید در ظاهر غیرمنطقی به نظر برسد که از تماشاگر بخواهیم از موجودی که روزگاری باید از او میترسید، حالا دفاع کند، اما فیلمنامه بهقدری هوشمندانه تغییرات شخصیتی مگان را هدایت میکند که این انتقال، بیدردسر و باورپذیر است.
مگان همچنان بانمک، باهوش، و از نظر زبانی تیز و نیشدار باقی مانده؛ مدام گما را با کنایههای دلسوزانهاش هدف میگیرد و هرگز از درخشش باز نمیایستد. چه در قالب عروسک دیجیتال کوچک، چه در بدن آشنای دختر نوجوان، او شخصیتیست در تراز شخصیتهای ماندگاری چون فردی کروگر یا هانیبال لکتر. به او اجازه داده شده تا شکوفا شود، و با در نظر گرفتن مسئولیت اخلاقی گما در نابودیاش، اکنون نهتنها درک مگان آسانتر شده بلکه بهراحتی میتوان از او حمایت کرد.
هوش مصنوعی و وحشت واقعی جهان امروز

شب قبل از تماشای دنباله، دوباره قسمت اول M3GAN را در یکی از سرویسهای استریم بریتانیا دیدم با تبلیغات. دو آگهی تکراری که پخش شدند مربوط به عینکهای هوش مصنوعی ری-بن و دستیار هوشمند تلفنهای جدید بودند. جهان امروز در حال غرق شدن در موج عظیم فناوریهای هوش مصنوعی است؛ موجی که برای هر ذهن فعالی، بهدرستی ترسناک به نظر میرسد.
از بیکاری گسترده گرفته تا مرگ خلاقیت، از فروپاشی اصالت انسانی تا وابستگی عاطفی خطرناک به نرمافزارهای هوشمند تبعات منفی رشد شتابزدهی AI، روزبهروز مشهودتر میشود. M3GAN 2.0 نیز به این دغدغهها اشاره میکند، اما هرگز سعی نمیکند به «فیلم مهم سال» تبدیل شود.
فیلم ارباب حلقهها: شکار گالوم ؛ The Hunt for Gollum
شناخت دقیق ژانر؛ راز موفقیت یک دنباله جذاب
آنچه هر دو قسمت M3GAN را متمایز میکند، درک دقیقشان از نوع فیلمیست که میخواهند باشند. قسمت دوم نیز بهخوبی از این اصل پیروی میکند: تمرکز بر صحنههای اکشن، دیالوگهای بامزه، و میدان دادن به مگان تا بدرخشد. این یک درس ارزشمند برای بسیاری از فیلمسازان است بهویژه در ژانر وحشت که لازم نیست تمام بار پیامهای اجتماعی و اخلاقی را بر دوش فیلم بگذارند.
بازگشتی باشکوه به اکشنهای زنمحور دهه ۲۰۰۰
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، ریتم خوب فیلمنامه و سکانسهای اکشن خلاقانه آن است. با وجود زمان ۲ ساعته، فیلم اصلاً کشدار احساس نمیشود. جرارد جانستون، کارگردان و نویسنده، هر گوشهای از فیلم را با جزئیاتی جذاب پر کرده از طراحی لباسها تا دکورها و تدوین سریع.
مبارزات میان آملیا و مگان تماشایی و پرشورند؛ با فیزیکی اغراقشده که یادآور آثار محبوبی چون فرشتگان چارلی است. در روزگاری که بسیاری از فیلمهای اکشن زنمحور موفق به ایجاد توازن نمیشوند، M3GAN 2.0 بهدرستی نشان میدهد چگونه میتوان شوخطبعی، شخصیتپردازی و نبردهای جذاب را در کنار هم نگه داشت و از دل آن، فیلمی تماشایی بیرون کشید.
بازیگران M3GAN 2.0؛ ستون طنز اغراقآمیز و جذاب فیلم

یکی از مهمترین دلایل موفقیت دو فیلم M3GAN، ترکیب بازیگرانی است که میتوانند چنین ایدهی عجیب و غریبی را باورپذیر کنند. در قسمت اول، شیمی میان الیسون ویلیامز و وایولت مکگراو نقشی اساسی در ایجاد بُعد احساسی داستان داشت و این ارتباط در دنباله نیز حفظ شده است.
الیسون ویلیامز با همان صداقت ذاتی و لحن کمدی آشنای خود (که پیشتر در سریال Girls هم دیده بودیم)، نقش گما را طوری ایفا میکند که تضادش با طعنهپردازیهای مگان، هم خندهدار و هم تفکربرانگیز میشود. رابطه میان خالق و مخلوق، جدا از لحظات کمیک، فرصتی برای تأمل در اخلاقیات خلق هوش مصنوعی نیز فراهم میآورد.
جنا دیویس؛ صداپیشهای که مگان را به آیکون تبدیل کرد
بزرگترین ستایش اما باید نصیب جنا دیویس شود، صداپیشه شخصیت مگان. در کنار ایمی دونالد که اجرای فیزیکی این ربات را برعهده دارد، دیویس نقش مهمی در تثبیت جایگاه مگان بهعنوان یک آیکون مدرن ژانر وحشت ایفا میکند.
طنز، جذابیت، اجرای بینقص تکجملهها و حتی صدای خوانندگی مگان، همه مدیون دیویس است؛ صدایی که با وجود افکتهای رباتیک، هرگز احساسات یا شوخطبعی را قربانی نمیکند. این نقشآفرینی صوتی را میتوان کلاس درسی در دوبله دانست نمایشی درخشان، پرطعنه، و کمپگونه که احتمالاً رابرت انگلاند، سلطان نقشآفرینی در ژانر وحشت، هم آن را تحسین میکرد.
از دنبالهای سرگرمکننده تا تثبیت یک افسانه ترسناک نوظهور
M3GAN 2.0 نهتنها دنبالهای موفق است که جهان داستانی قسمت اول را گسترش میدهد، بلکه مگان را بهعنوان یک شخصیت افسانهای تازه در دنیای وحشت تثبیت میکند. این فیلم از معدود آثار مدرن است که طنز کمپ را بهدرستی درک کرده، در حالیکه همچنان صحنههای ترسناک و اکشنهایی هیجانانگیز را ارائه میدهد.
برای برخی، اغراقهای داستانی و فضای عجیب آن ممکن است بیشازحد دور از ذهن باشد؛ اما اگر تماشاگر بتواند خود را با فضای فیلم تطبیق دهد، با یکی از لذتبخشترین تجربههای سینمایی سال روبهرو خواهد شد.
اگر بعد از قسمت اول فکر کردهاید که این عروسک قاتل تنها یک پدیده ویروسی موقتیست، M3GAN 2.0 با صدای بلند و پر زرقوبرق اعلام میکند: کاملاً در اشتباه بودهاید!