بررسی بازی Sonic X Shadow Generations
بازی Sonic X Shadow Generations در واقع دو بازی است: یکی نسخهی بازسازی شدهی یک بازی از سال ۲۰۱۱ و دیگری یک بازی کاملاً جدید برای سال ۲۰۲۴. با این حال، هر دو بازی به شکلی عجیب به هم شبیه هستند، زیرا بیشتر مراحل آنها بر اساس بازیهای سونیک از دهه ۲۰۰۰ ساخته شدهاند. از این جهت، برخی از ضعفهای آن بازیهای سونیک را نیز به ارث بردهاند، مانند مکانیکهای اضافی غیرضروری و داستان بیمزه، اما در عین حال همان کاری را که آن بازیها در آن مهارت داشتند، به خوبی انجام میدهند: ارائهی مراحلی هیجانانگیز در سبک پلتفرمر، همراه با موسیقی بهیادماندنی و حس سرعت شگفتانگیز.
نقد بازی Sonic X Shadow Generations
نقد و بررسی بازی Sonic X Shadow Generations
اگر قبلاً Sonic Generations را بازی کرده باشید، با نیمهی اول این مجموعه آشنایی دارید. ماجراجویی سونیک تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است—بهویژه اینکه گرافیکها بهتر شدهاند، چرا که این نسخه بازسازی شده است. در این بازی، خارپشت آبی با نسخهی گذشتهی خود تیم میشود تا از میان مجموعهای از مراحل الهام گرفته از ماجراجوییهای گذشتهاش عبور کند. هر مرحله دو بخش دارد: در بخش اول، سونیک گذشته از میان مراحل ۲ بعدی عبور میکند، در حالی که در بخش دوم، سونیک مدرن همان مسیر را در فضای ۳ بعدی طی میکند. سونیک گذشته درست مانند بازیهای اصلی دههی ۹۰ رفتار میکند، در حالی که سونیک مدرن از مکانیکهایی استفاده میکند که در دهه ۲۰۰۰ به سری اضافه شدهاند، مانند حملهی همگام و دَش. این مجموعهی کامل جشننامهای از کارنامهی سونیک تا سال ۲۰۱۱ است.
سونیک همچنان جذاب و نوستالژی است
در سال ۲۰۲۴، Sonic Generations کمی قدیمی به نظر میرسد. اگرچه مراحل قدیمی سونیک هنوز هم نگاهی جاودانه به منشأ این خارپشت آبی دارند، اما نیمه دوم دیگر نمایشی دقیق از سونیک مدرن به حساب نمیآید، زیرا گیمپلی این مجموعه در دهه گذشته به طور چشمگیری تغییر کرده است. این موضوع تجربه اصلی را کاملاً خراب نمیکند، اما باعث میشود که پایان Sonic Generations کمی ناقص به نظر برسد، گویی سفر از میان بهترین لحظات سونیک در میانه راه متوقف میشود. این امر باعث میشود که تجربه سه ساعته بازی حس عجلهای داشته باشد که در سال ۲۰۱۱ وجود نداشت.
شادو؛ نقطه قوت بازی
اما جذابیت اصلی Sonic X Shadow Generations در نیمه Shadow Generations بازی است. این بخش جدید است و داستانی همراه برای Sonic Generations ارائه میدهد. Shadow Generations ماجراهای Shadow the Hedgehog را دنبال میکند و پایاندهنده خط داستانی است که در Sonic Adventure 2 (2001) شروع شد، و سپس در Sonic Heroes (2003)، Shadow the Hedgehog (2005)، و Sonic the Hedgehog (2006) ادامه یافت. این خط داستانی به طور عمده از مجموعه سونیک کنار گذاشته شده بود و از آن زمان به طور قابلتوجهی بازبینی نشده است.
شدو همچنان از فراموشی رنج میبرد و به دنبال پاسخهایی درباره منشأ و هدفش به عنوان «فرم نهایی زندگی» است. او به همان فضای بیزمانی کشیده میشود که دوستانش در وقایع Sonic Generations حضور داشتند؛ جایی که تهدیداتی از گذشته شدو همچنان وجود دارند. بهویژه، Black Doom، فرمانده جنگجوی شیطانی و بیگانه که مسئول خلق شدو است، پس از مرگش به دست شدو در وقایع بازی Shadow the Hedgehog بازمیگردد. بخشی از Black Doom در وجود شدو باقی مانده و میخواهد شدو لحظات مهم زندگیاش را دوباره تجربه کند—در این مسیر، شدو هم به یاد میآورد که چه کسی است و هم قدرتهای Doom را آزاد میکند. وقتی شدو کاملاً این تواناییها را بپذیرد، بهراستی فرم نهایی زندگی میشود و Black Doom کنترل بدنش را به دست میگیرد و دوباره زنده میشود. شدو برای به دست آوردن این قدرتها تلاش میکند تا در نهایت بتواند Black Doom را برای همیشه نابود کند.
این پایانی مناسب برای داستانی است که بسیاری از طرفداران سونیک ممکن است آن را فراموش کرده باشند (یا شاید حتی زمانی که این داستان در سال ۲۰۰۶ به پایان رسید، هنوز متولد نشده بودند)، اما بازیهای سونیک بندرت به خاطر داستانهایشان به یاد میمانند. با این حال، درست همانطور که Sonic Generations فرصتی برای مرور خاطرات سونیک بود، داستان Shadow Generations نیز فرصتی عالی است تا برخی از بهیادماندنیترین لحظات شدو و نبردهای قدیمی با دیگر موجودات مصنوعی که رقیبی برای عنوان «فرم نهایی زندگی» محسوب میشوند را دوباره مرور کنیم. وقتی شدو با Metal Overlord مواجه شد و آهنگ “What I’m Made Of…” از گروه Crush 40 شروع به پخش کرد، من دوباره مانند دوران کودکی لبخند بر لب داشتم و یادم آمد که چقدر از ساعتهای عمرم را صرف Sonic Heroes کردم، وقتی که ده ساله بودم.
آشنا اما متفاوت
اگر از لایه نوستالژی عبور کنید، تجربه شما از Shadow Generations ممکن است متفاوت باشد. اگر بازیهای سونیک از دهه ۲۰۰۰ از بازیهای موردعلاقهتان بودهاند، از Shadow Generations لذت خواهید برد. اما اگر سلیقه شما در بازیهای پلتفرمر به سمت گرایشهای مدرنتر است، Shadow Generations چیز جدید یا قابلتوجهی ارائه نمیدهد که قبلاً در بازیهای دیگر با کیفیت بهتر ندیده باشید.
گیم پلی به همراه المانهای جدید
این بازی با افزودن مکانیکهای جدید به سونیک، به شدو یک زمرد آشوب (Chaos Emerald) از ابتدا میدهد که به او اجازه میدهد از کنترل آشوب (Chaos Control) استفاده کرده و برای چند ثانیه زمان را متوقف کند؛ این کار به او امکان میدهد دشمنانی که به او نزدیک میشوند را کند کند یا پلتفرمهای در حال حرکت را برای مدت کوتاهی متوقف کند تا بتواند بین آنها بپرد. او همچنین میتواند از نیزه آشوب (Chaos Spear) برای گیج کردن دشمنانی که غیرقابلحمله هستند یا فعالکردن سوییچهای دور از دسترس استفاده کند. این تواناییها تجربه بازی را غنیتر میکنند و امکان ایجاد پازلهای سادهای را فراهم میسازند که بر جریان سریع بازی تأثیری نمیگذارند. این مکانیکها حس سرعت بازی را از ابتدا تا انتها حفظ کرده و در عین حال با آزمایش کردن زمانبندی بازیکن، کمی تنش به مراحل عمدتاً خطی اضافه میکنند.
همراه با تواناییهای Chaos Control و Chaos Spear، شدو به مرور زمان قدرتهای جدیدی از Doom را باز میکند که به او در جابهجایی کمک میکنند. شاید جالبترین این مهارتها، تواناییای باشد که به شدو اجازه میدهد نوع خاصی از دشمن را به دوردست پرتاب کند و سپس با تلپورت به سمت آن دشمن دوباره به او ضربه بزند. این مکانیک بیشتر به عنوان راهی برای جابهجایی عمل میکند تا مبارزه. در برخی موارد، شدو انتخابهایی دارد که میتواند دشمن را به کجا پرتاب کند، و این باعث میشود بازیکن در تعیین مسیر خود برای تکمیل مرحله آزادی داشته باشد. اگرچه این اتفاق به ندرت پیش میآید، هر بار که رخ میدهد، من را ترغیب میکند که مأموریت را دوباره بازی کنم، تنها برای اینکه ببینم آیا انتخاب دیگر میتوانست مرا سریعتر به پایان مرحله برساند یا خیر.
با این حال، اکثر تواناییهای جدید شدو به اندازه این یکی سرگرمکننده نیستند. در نهایت، شدو مهارتی را باز میکند که او را به موجودی لزج و حلزونمانند تبدیل میکند تا بتواند در میان گل و لای شنا کند و مثل اسپایدرمن از گلولههای لجن آویزان شود—این مهارت عجیب و ناخوشایند است و هر بار که استفاده میشود، حس سرعت را خراب میکند. از همه بدتر این است که این مهارت بخشی اجباری از پیشروی در برخی مراحل است. یک توانایی Doom در انتهای بازی وجود دارد که استفاده از آن بهویژه سخت و دستوپاگیر است. این مهارت باعث میشود شدو با سرعتی بسیار زیاد حرکت کند و اغلب بازیکن را وادار میکند از ریلهای محافظ مرحله خارج شود و به دره سقوط کند، که باعث میشود بازی از آخرین نقطه ذخیره دوباره شروع شود. من در پایان بازی بارها به دلیل این توانایی مرگهای ناامیدکنندهای داشتم و در نهایت فقط با خودداری از استفاده از آن و با پریدن به شکلی عجیب و غیرطبیعی از موانع عبور کردم، هرچند بازی به وضوح چنین روشی را برای عبور از موانع طراحی نکرده بود. در یک بازی که بر پایه پلتفرمینگ و سرعت ساخته شده است، قابل درک است که یک توانایی برای سریعتر حرکت کردن جذاب به نظر برسد، اما وقتی این توانایی باعث میشود بیش از حد سریع شوید و سپس مجبور شوید بیشتر از همیشه سرعت خود را کاهش دهید، احساس میشود که این مکانیک بهتر بود اصلاً وجود نداشت.
بیشتر بخوانید: بررسی سایلنت هیل ۲ ریمیک
این تواناییهای Doom در Shadow Generations حس عجیبی دارند، زیرا بازی به نوعی سفری به گذشتهی شدو است، در حالی که این مهارتها چیزهایی هستند که او قبلاً هرگز نداشته است. در مقایسه، Sonic Generations از مکانیکهایی الهام گرفته از ماجراجوییهای گذشته سونیک استفاده میکند، مانند بیگانگان رنگارنگی که به سونیک قدرتهای منحصر به فردی از بازی Sonic Colors میدهند. البته اگر Shadow Generations هم از همین روش استفاده میکرد، ما با یک بازی دیگر سونیک روبهرو میشدیم که شخصیت اصلی با تفنگ و مسلسل دشمنان را نابود میکند، چرا که یکی از ویژگیهای برجسته شدو این است که او از شلیک به دشمنان هیچ ابایی ندارد. به همین دلیل میتوانم تصور کنم که تیم سونیک تمایلی به تکرار آن مسیر نداشته است. اما همچنان این تواناییهای جدید به شکلی ناهماهنگ به نظر میرسند، زیرا شدو در حال استفاده از مهارتهایی است که تاکنون از او ندیدهایم، در حالی که بازی در اصل جشن گرفتن ماجراجوییهای گذشته اوست.
این تواناییهای جدید در هاب (مرکز) بازی که شدو بین مراحل به آن بازمیگردد، کاربردهای بهتری دارند. در اینجا، این تواناییها محیط سهبعدی را به یک زمین بازی تبدیل میکنند، جایی که مهارتهای Doom به تدریج به شدو اجازه میدهند تا بخشهای بیشتری از فضا را کاوش کند. با هر توانایی جدید، شما میتوانید مسیرهای بیشتری را طی کنید، آیتمهای جمعکردنی پیدا کنید و مهمتر از همه، مراحل چالشی کوچکی را کامل کنید که برای به دست آوردن کلیدهایی لازم است که درهای اتاقهای باس را باز میکنند.
بازی حسابی شما را به چالش میکشد
مراحل چالشی (Challenge levels) در بازی مجموعهای از وظایف را شامل میشوند که شما را ملزم میکنند تا بخشی از مراحل اصلی را با یک محدودیت یا مأموریت خاص پشت سر بگذارید. برای مثال، ممکن است یک مرحله چالشی از شما بخواهد که با تنها یک حلقه (Ring) بازی را کامل کنید، یعنی تنها میتوانید یک اشتباه داشته باشید. در مرحلهای دیگر، باید در زمان محدود به هدف برسید، در حالی که باید تعداد مشخصی از نوع خاصی از دشمنان را نیز شکست دهید. این چالشها به نوعی تکرارپذیری بازی را کاهش میدهند و با افزودن آزمونهای مهارتی جالب، فرمول بازی را بین مراحل اصلی متحول میکنند.
بیشتر بخوانید: بررسی بازی Metaphor: ReFantazio
از لحاظ زیباییشناسی، Shadow Generations هیچ مرحلهی بدی ندارد. این بازی از ماجراجوییهای شدو در مکانهای فانتزی و کارخانههای علمی-تخیلی الهام گرفته است. همه این مراحل از لحاظ بصری شگفتانگیز هستند، بهویژه زمانی که با سرعت کامل حرکت میکنید، جایی که رنگهای زنده و طراحی دقیق مسیرها بهصورت شهودی شما را به سمت هدف هدایت میکنند، همه در تلاش برای ثبت سریعترین زمان ممکن. موسیقی نیز عالی است. اکثر ماجراجوییهای گذشتهی شدو دارای موسیقی راک بودند که کاملاً مناسب نوجوانان پرشور و خشمگین بود و خوشبختانه شما میتوانید موسیقی هر مرحله را به یکی از آهنگهای گذشته مانند “All Hail Shadow” یا “I Am…All Of Me” تغییر دهید.
Sonic X Shadow Generations بستهی عجیبی است. از یک سو، Sonic Generations نسخه بازسازیشده یک بازی عالی از سال ۲۰۱۱ است که حالا کمی قدیمی به نظر میرسد. از سوی دیگر، Shadow Generations پایان خط داستانیای است که از سال ۲۰۰۶ تاکنون توجه چندانی به آن نشده است. بهعنوان کسی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ به بازیهای سونیک علاقهمند شده، این مجموعه به نظر میرسد مستقیماً با من صحبت میکند. اما در عین حال، حس میشود که این مجموعه مانند شخصیتهای اصلیاش—در مکانی خارج از زمان گم شده و مشتاق بازگشت به دوران خوش گذشته است. این سفر به گذشته هرچند دلنشین است، اما شامل تمام ناهمواریهایی است که از بازیهای آن دوره انتظار میرود.