نقد انیمیشن Spellbound
انیمیشن Spellbound که مستقیما از نتفلیکس پخش شده، داستانی افسانهای با ایدهای هوشمندانه ارائه میدهد. وقتی زندگی خانوادگی یک دختر از هم میپاشد، چه باید کرد؟ هرچند این فیلم قلبش را در جای درستی دارد، اما اگر از ابتدا واضحتر درباره موضوع اصلیاش صحبت میکرد، تاثیرگذاری بیشتری داشت. با نقد انیمیشن Spellbound همراه جوی استیک باشید.
نقد انیمیشن Spellbound
داستان در سرزمین خیالی لومبریا رخ میدهد. جایی که زوج سلطنتی نفرین شدهاند. پادشاه سولون (با صدای خاویر باردم) که پیشتر فرمانروایی معقول بود، اکنون به موجودی آبی و بیکلام تبدیل شده است؛ موجودی کارتونی و بامزه شبیه یک کرگدن عظیمالجثه، با چهرهای دوستداشتنی، یک شخصیت حواسپرت و سگمانند. ملکه الزمر (با صدای نیکول کیدمن) نیز دچار بلای مشابهی شده است؛ او که زمانی یک ملکه زیبارو بود، حالا به اژدهایی سبز و پفکرده تبدیل شده که پرهایی به رنگ صورتی فلامینگو، شاخهای طلایی و بالهایی بسیار کوچک دارد.
Spellbound به تغییرات عجیب و غریب زوج سلطنتی از دیدگاه دختر نوجوان و باهوششان، پرنسس الیان (با صدای ریچل زگلر) میپردازد. او از همان ابتدا با اجرای آهنگ “My Parents Are Monsters” (پدر و مادر من هیولا هستند) مشکل اصلی داستان را به شکلی هوشمندانه مطرح میکند. این شیوه ارائه پیام، به مخاطب میگوید که شاید فکر کنید شرایط شما با والدینتان سخت است – مثلاً وقتی به شما بیتوجهی میشود یا تنبیه میشوید – اما والدین الیان واقعاً بدتر هستند («یعنی، هیولاهای واقعی»).
در طول یک سال گذشته، الیان مجبور بوده بار سنگین این مشکل را به دوش بکشد: از پیدا کردن بهانه برای رفتارهای والدینش گرفته تا تمیز کردن خرابکاریهای آنها، در حالی که آنها بهطور کامل از مسئولیتهایشان کنار گذاشته شدهاند.
در این لحظه، اگر فقط به تصاویر روشن و شاد فیلم توجه کنید و صدایتان را قطع کنید، ممکن است تصور کنید در حال تماشای یک فیلم از دیزنی هستید. و اگر چشمانتان را ببندید و فقط به موسیقی گوش دهید (که توسط آلن منکن، آهنگساز برنده هشت جایزه اسکار ساخته شده)، قطعاً مطمئن خواهید شد که این یک اثر از دیزنی است.
در واقع، Spellbound دومین فیلم بلند Skydance Animation است؛ استودیویی که هنوز در حال اثبات خود است و جایی که جان لستر پس از ترک پیکسار به آن پیوست. این فیلم نسبت به اولین اثر این استودیو در سال ۲۰۲۲ با نام Luck، که جذابیتهایی پراکنده داشت، پیشرفت قابل توجهی نشان میدهد و تا حدی شبیه به اثری است که میتوانست از دیزنی ساخته شده باشد.
ظاهر فیلم یادآور Tangled است، حس و حال آن بیشتر شبیه به Beauty and the Beast است، اما نتیجه نهایی آن حالتی عجیب دارد؛ گویی به قدری روی آن کار شده که دیگر آنطور که باید کارایی ندارد. با این حال، میتوان هدف سازندگان را درک کرد: ارائه درسی آموزشی که برای کودکان امروزی بیشتر از هر فیلم شاهزادهمحور قبلی مرتبط باشد. موسیقی فیلم نیز بسیار قوی است (بهویژه آهنگ اصلی، The Way It Was Before)، و شاید تماشای مجدد بتواند این مشکل را حل کند که پیام اصلی فیلم تا اواخر داستان آشکار نمیشود.
دیدگاه پشت Spellbound متعلق به ویکی جنسن است که بیشتر به خاطر یکی از دو کارگردان فیلم اصلی Shrek شناخته میشود. جنسن در اینجا با رویکردی مدرن و در عین حال احترامآمیز به ژانر داستانهای افسانهای انیمیشنی بازگشته و به دوران اوج فیلمهای دیزنی در عصر طلایی دوم انیمیشنهای دستی، از The Little Mermaid تا Hercules، ادای احترام میکند. نقطه مشترک این «کلاسیکهای جدید» که برای مخاطبان امروزی باستانی به نظر میرسند، موسیقیهای آلن منکن بود که سبک موزیکال برادوی را وارد این آثار کرد.
همانطور که آن فیلمها موزیکال بودند، Spellbound نیز به همان سبک ساخته شده و اگر بهجای پخش در نتفلیکس در سینماها نمایش داده میشد، احتمالاً چند آهنگش در جدولهای موسیقی جایگاه پیدا میکرد. جنسن داستان را طوری روایت کرده که بهجای ارائهی پیشزمینهی نفرین بهعنوان یک مقدمهی کلاسیک، این بخشها بهصورت پراکنده در طول فیلم نشان داده میشوند. برجستهترین این لحظات با آهنگ زیبای The Way Things Were Before، با ترانهسرایی گلن اسلیتر (ترانهسرای Tangled)، بیان میشود.
تقریباً نیم ساعت از فیلم گذشته که یک قطره آب روی سیمهای آشکار یک پیانوی شکسته، که در جریان یکی از دعواهای پادشاه سولون و ملکه الزمر آسیب دیده، میافتد. صدای ظریفی شبیه به آثار استودیو جیبلی شنیده میشود و در این لحظه است که الیان در حال عبور، لحن دلانگیز و غمانگیزی را آغاز میکند. ریچل زگلر که هم نقشآفرینی میکند و هم چالشهای خوانندگی این نقش را بر عهده دارد (برخلاف بسیاری از فیلمهای دیزنی که از دو صدا استفاده میکنند)، فیلم را در این نقطهی جادویی به اوج میبرد. این همان لحظهای است که هدف اصلی فیلم روشن میشود: دلیل سفری خطرناک الیان برای شکستن نفرین.
نقد سریال The Day of the Jackal
در این سفر، تیتوس برگس و نیتن لین نقش پیشگوهای خورشید و ماه را بازی میکنند، که ترکیبی از راهبان عرفانی و عموهای مهربان به نظر میرسند و کلید جادوییای به الیان میدهند تا کار او را آسانتر کنند. او با حیوان خانگی دوستداشتنیاش، فِلینک (موجودی بنفش شبیه به همستر با چشمان درشت و اشتهایی برای حشرات)، همراه میشود. اما در همین حین، دو وزیر لومبریا، یعنی بولینار (جان لیتگو)، مشاور دقیق و وسواسی قصر، و نظارا (جنیفر لوئیس)، وزیر سختگیر، نقشهای کشیدهاند تا شاه و ملکه را برکنار و الیان را به جای آنها منصوب کنند.
در حین فرار الیان، جرقههایی میان بولینار و فلینک رد و بدل میشود و آنها بدنهایشان را با یکدیگر عوض میکنند. این تغییر بدن لحظاتی خندهدار را ایجاد میکند، از جمله شمارهی موسیقی شاد و خندهداری با عنوان I Could Get Used to This، که در آن لیتگو با ایدهی خوردن کرمها کنار میآید. یکی از جالبترین قافیهها در این آهنگ این است: «باید بگم، خیلی شگفتانگیزه. چطور کل عمرمو بدون این کرمهای فوقالعاده زندگی کردم؟»
فیلم حالا با دو طلسم روبهروست که باید شکسته شوند: رفع هیولا شدن والدین الیان و بازگرداندن بولینار به بدن اصلیاش.
در غیاب یک ضدقهرمان سنتی، فیلم از چیزی به نام «تاریکی» استفاده میکند؛ گردبادی از احساسات منفی که حتی شخصیت مثبتاندیشی مثل الیان را تهدید به فساد میکند. بدون افشای کامل داستان، مطمئن باشید که توضیح نهایی مفهومی هوشمندانه دارد و درسهای مفیدی درباره مدیریت تغییرات شدید خانوادگی ارائه میدهد. در نهایت، مهمترین تغییر جنسن در سنت افسانهها، باور به این است که یک پایان خوش «تا ابد خوشبختانه» بهاندازهی ارائهی مثالی از چگونگی مقابله با ناخوشی مؤثر نیست.