نقد فیلم Timestalker
![نقد فیلم Timestalker](https://joystik.ir/wp-content/uploads/2025/01/Timestalker-780x470.webp)
آلیس لو، بهعنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان، هرگز اهمیتی نداده که آیا شخصیتهایی که برای خود نوشته، مورد علاقه مخاطب هستند یا نه. از توریستی که در فیلم «سایتسیرز» به کارگردانی بن ویتلی در طول سفر جادهایاش با دوستپسرش علاقه به قتل پیدا میکند، تا مادری که در اولین فیلم کارگردانی خودش، «انتقام پیش از تولد» (Prevenge)، الهام خشونتبارش را از نوزادی که در شکمش لگد میزند میگیرد، لو برای داشتن آزادی در کاوش گوشههای تاریک تجربه زنانه، رضایت مخاطب را فدا کرده است. با این حال، این ممکن است آگنس را به غمانگیزترین و در عین حال جذابترین خلقشده او تبدیل کند؛ شخصیتی که به شدت نیازمند عشق است و جستجوی تیره و خندهدارش برای یافتن شریک ایدهآل را در طول قرنها در فیلم «تایماستاکر» آغاز میکند. با نقد فیلم Timestalker همراه باشید.
نقد فیلم Timestalker
اگر کمدی را تراژدی بهعلاوه زمان تعریف کنیم، در جدیدترین فیلم آلیس لو از این فرمول بهوفور استفاده شده است. داستان از اسکاتلند در اواخر دهه ۱۶۰۰ شروع میشود، جایی که آگنس نمیتواند از جذب شدن به مرد اشتباه (با بازی آنورین بارنارد) فرار کند و بارها و بارها، نسخههای تناسخیافته از خودش همان اشتباه را تکرار میکنند. او احتمالاً باید بهتر از اینها بداند، اما وقتی مرد رؤیاهایش را در یک صحنه جالبتوجه و رمانتیک درست قبل از اعدامش بهعنوان یک مرتد ملاقات میکند، همهچیز از کنترل خارج میشود.
![نقد فیلم Timestalker](https://joystik.ir/wp-content/uploads/2025/01/Timestalker-3.avif)
درحالیکه جمعیت حاضر ممکن است از نگاه کردن به صحنه دلخراش اعدام چشم بپوشند، آگنس با پسر بد ماجرا که در مسیر دار است، چشم در چشم میشود و فوراً پیوندی میان آنها شکل میگیرد. شیفته او شده، آگنس تلاش میکند بهسرعت به سوی صحنه بدود تا از مرگ او جلوگیری کند، اما در این تلاش عجولانه، ناخواسته باعث مرگ خودش میشود.
مفهوم همزاد روحی در فیلم Timestalker به نوعی شکنجه تبدیل میشود، زیرا آگنس را به مرگ نزدیک به دوازده بار در شیوههایی وحشتناک سوق میدهد، همه در تعقیب غریبه سرگردان با بازی آنورین بارنارد. با این حال، به نظر میرسد که تمام گردنزنیها و سوزاندنها برای آگنس کمتر دردناک است تا تعقیب یک ایدهآل رمانتیک ثابت، که او را نسبت به هر چیز دیگری در اطرافش نابینا کرده است.
گاهی این وضعیت مزایایی هم دارد، مانند سال ۱۷۹۳، وقتی که شیفتگی به یک یاغی دوستداشتنی (بارنارد) ذهن او را از زندگی پر از خفت بهعنوان همسر یک اشرافزاده شکمپرست (نیک فراست) دور میکند. اما در دهه ۱۹۸۰ نیویورک، جایی که بارنارد به یک ستاره پاپ رؤیایی برای تودهها تبدیل شده، آگنس مانند یک طرفدار واقعاً دیوانه به نظر میرسد. او حتی با خونسردی به یک دوست زن (تانیا رینولدز)، که به نظر میرسد میتوانست چیزی بیشتر باشد، میگوید: «ترجیح میدهم یک برده باشم تا یک لزبین»، بیآنکه کوچکترین خودآگاهی نسبت به این حرف داشته باشد.
نقد فیلم والاس و گرومیت: انتقام پرندگان
لو و تدوینگران، کریس دیکنز و ماتیاس فکته، با رویکرد هوشمندانه خود به پرشهای زمانی، شمشیری دو لبه خلق میکنند. آنها با قرار دادن فصلبندیهایی که آگنس را در دورههای مختلف تاریخی نشان میدهد، حال و هوای او را در طول زمان ثابت نگه میدارند. این مونتاژهای سریع که گاهی نگاهی به آینده قبل از وقوع آن ارائه میدهند، میتوانند احساسی ایجاد کنند که گویی Timestalker بیش از آنچه که واقعاً میتواند ارائه دهد، وعده داده است.
![نقد فیلم Timestalker](https://joystik.ir/wp-content/uploads/2025/01/Timestalker-2.avif)
کار الهامبخش طراح لباس، ربکا گور، و طراح گریم، مو و پروتز، نیک باک، در تبدیل آگنس به یک آفتابپرست تاریخی، تخیل بیننده را بهگونهای زنده میکند که گاهی زمانی که شخصیت در موقعیتهایی کوچکتر از آنچه این میانبرشها پیشنهاد دادهاند قرار میگیرد، کمی ناامیدکننده به نظر میرسد. با این حال، کارگردان به وضوح عشق عمیقی به ژانر دارد و به خوبی میداند که کجا باید گوشههایی را کوتاه کند، وقتی که بودجه بیشتر تنها میتوانست ایدههای موجود را کمی بیشتر پیش ببرد.
لو بهخوبی متوجه میشود که چه زمانی ممکن است فیلم خستهکننده شود، بهویژه زمانی که آگنس در چرخهای خودویرانگر گرفتار میشود. او دقیقاً در چنین لحظاتی، یک جلوه سادیستی خاص به داستان اضافه میکند تا از حس تکرار جلوگیری کند. با حضور دوباره رایان ادلستون، فیلمبردار Prevenge، پشت دوربین و موسیقی متن گروه تویدرام که تمام تغییرات لحن و دورههای زمانی را بهخوبی همراهی میکند، نویسنده-کارگردان عملاً میتواند هر نوع جنایتی را روی پرده به تصویر بکشد.
اما لو باهوشتر از آن است که پایان قطعی فیلم را به خیالپردازیهای عاشقانه وابسته کند، بهجای آنکه بر واقعیت یک رابطه دوسویه تمرکز کند. Timestalker شاید بهره زیادی از عشقهای یکطرفه ببرد، اما همچنان چیزهای زیادی برای دوست داشتن به مخاطبان ارائه میدهد.