بررسی بازیبازی

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

با بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33 همراه باشید.

آن را ساده بنام، اما من شدیداً مجذوب طراحی گرافیکی و جهان‌های منحصربه‌فرد هستم. یک بازی باید عملکرد خوبی داشته باشد، اما ظاهر آن نیز اهمیت دارد. همین دلایل برای من کافی است تا به بازی Clair Obscur: Expedition 33 علاقه‌مند شوم. این عنوان که توسط استودیوی تازه‌تأسیس Sandfall Interactive توسعه یافته، از نظر بصری چشم‌نواز است، مکانیک‌های جالبی ارائه می‌دهد و جهانی جذاب برای کاوش دارد.
اما آیا این بازی برای یک پروژه‌ی اول بیش از حد جاه‌طلبانه نیست؟ جوی استیک در بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33 به این پرسش پاسخ می‌دهد.

سلام، نِورون!


در ابتدای بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33 باید بگوییم که ما در شهر نیو لومیر هستیم؛ شهری روستایی با جمعیتی عمدتاً جوان. گوستاو، مردی با دستی مکانیکی، در وضعیت روحی خوبی نیست. امروز، روز وداع با نامزد سابقش است؛ کسی که هنوز به او علاقه دارد. اما نه به این دلیل که او قرار است سفر برود، بلکه به این خاطر که قرار است از هستی پاک شود.

بازی Call of Duty 2025 

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

این اتفاق هر سال در مراسمی به نام گُماژ رخ می‌دهد؛ مراسمی که در آن «پینترِس» عددی را روی برج می‌نویسد. شاید ابتدا بی‌اهمیت به‌نظر برسد، اما موضوع بسیار جدی‌ست. هر سال، این عدد کاهش می‌یابد. امسال عدد از ۳۴ به ۳۳ می‌رسد. یعنی هرکسی که بیش از ۳۳ سال داشته باشد، ناپدید می‌شود و به‌طور کامل از هستی محو می‌گردد. به همین دلیل، نیو لومیر هر سال گروهی را برای یک مأموریت بزرگ به سوی آن سوی دریا می‌فرستد؛ معمولاً شامل کسانی با همان سن تعیین‌شده.

گوستاو، لون، سیِل و دخترخوانده‌ی شانزده‌ساله‌اش ماِل نیز بخشی از این گروه‌اند. هدف‌شان مشخص است: کشتن پینترس تا گماژ متوقف شود. اما این کار آسان نیست. گروه درست پس از رسیدن به قاره‌ی دیگر، مورد حمله قرار می‌گیرد و از هم می‌پاشد.

اکنون گوستاو تنها مانده؛ با بازوی مکانیکی‌اش و ذهنی غرق در افسردگی. البته تنها بودن در این قاره معنای خاصی ندارد، چون سرزمین پر از موجوداتی به نام نورون است؛ مخلوقات پینترس با اشکالی ترسناک و عجیب، یادآور دنیای Call of Cthulhu.

مبارزه با نورون‌ها در یک سیستم نوبتی بسیار شدید انجام می‌شود که شباهت‌هایی به Souls-like دارد. باید حملات‌شان را دفع یا جاخالی دهی؛ اما این تنها زمانی ممکن است که الگوی حرکاتشان را بشناسی. و این کار آسانی نیست، چون تنوع نورون‌ها زیاد است؛ از ساده تا بسیار پیچیده. اگر الگوها را یاد نگیری و تینت‌ها (برای جان، احیا یا امتیاز عمل) را در کنار پرچم‌های اکسپدیشن پر نکنی، شرایط بسیار سخت خواهد شد.

با این حال، تو هم نیرویی قابل‌توجه هستی. با گذر زمان مهارت‌های تازه یاد می‌گیری، سلاح‌های قوی‌تر به‌دست می‌آوری و امتیازهای بیشتری کسب می‌کنی. مبارزات همچنین با quick-time event‌های زیادی همراه هستند. معمولاً این موارد آزاردهنده‌اند، اما اینجا به خوبی پیاده‌سازی شده‌اند. اگر زمان‌بندی درستی داشته باشی، ضربه‌ی بحرانی وارد می‌کنی یا حتی از برگشت‌خوردنِ حمله جلوگیری می‌کنی. بیشتر این QTEها فقط فشار دادن یک دکمه‌اند، اما باعث می‌شوند در جریان مبارزه باقی بمانی.

18 بازی شبیه به GTA

همچنان کنجکاوی‌برانگیز

بازی Clair Obscur: Expedition 33


Clair Obscur: Expedition 33 داستانی تاریک، دنیایی تیره و مضامینی جدی دارد. شاید سبک مورد علاقه‌ام نباشد، اما باید بگویم این بازی تصویری واقعاً چشم‌نواز خلق کرده است. اگر تنها به مسیرهای خطی، مبارزات مداوم و درخت ارتقای ساده‌اش وابسته بود، احتمالاً خیلی زود رهایش می‌کردم. اما این بازی همیشه چیزی تازه برای ارائه دارد. حتی پس از بیست ساعت، هنوز با مکانیک‌های جدید، اعضای تازه برای گروه و داستان‌های جانبی جذاب روبه‌رو می‌شوی.

در تریلرهای اولیه بیشتر بر مبارزات و محیط‌ها تمرکز شده بود، اما در بازی چیزهای بیشتری برای کشف وجود دارد. درست است که جهان‌ها عمدتاً مسیرهای مستقیم دارند و مبارزات پس از مدتی تکراری می‌شوند، اما فرصت‌هایی برای گشت‌وگذار در نقشه‌ی جهان، کشف مناطق اختیاری و رمزگشایی از اسرار اکسپدیشن‌های گذشته نیز فراهم شده.

مهم‌ترین نقطه‌قوت Clair Obscur: Expedition 33 اما بدون تردید سبک بصری آن است. جهان بازی شامل مناطق یخی، جنگلی، شهری و بیابانی‌ست، اما نحوه‌ی طراحی آن‌ها بی‌نظیر است. چشم‌اندازها همچون نقاشی‌هایی زیبا هستند. هر جهان پیچ‌وتاب خاص خود را دارد. صداپیشگان نیز به‌خوبی از پس نقش‌هایشان برآمده‌اند.

نورون‌ها نیز طراحی فوق‌العاده‌ای دارند و در تعداد بالا حضور دارند، طوری‌که همیشه منتظری ببینی در گوشه‌ی بعدی چه موجود عجیبی در انتظارت است. گشت‌وگذار در گوشه‌وکنار بازی هم کاملاً ارزشمند است. Expedition 33 پر از آیتم‌های جمع‌کردنی‌ست. شامل کرُما (ارزی برای معامله)، لباس‌ها، مدل موهای جدید و پیکتو‌ها. پیکتوها نوعی توانایی ویژه هستند که می‌توانی سه عدد از آن‌ها را برای هر شخصیت فعال کنی. هر پیکتو می‌تواند قدرتی خاص، حمله‌ای اضافه یا یک تقویت‌کننده باشد.

می‌خواهد زیاد باشد، بیش‌ازحد می‌شود

نقد بازی Clair Obscur: Expedition 33


آیا این یک نقد کاملاً مثبت از Clair Obscur: Expedition 33 است؟ بله، من واقعاً از این بازی زیبا لذت بردم، اما چند ایراد مهم هم وجود دارد. این بازی می‌خواهد همه‌چیز باشد؛ و همین زیاده‌خواهی به ضررش تمام شده.

هر شخصیت در بازی مکانیک مبارزه‌ی مخصوص به خود دارد. اگر تفاوت‌ها جزئی بودند، مشکلی نبود. اما در اینجا هر شخصیت کاملاً متفاوت است. لون باید با جادو استِین ایجاد کند. این استین‌ها عنصرهای مختلفی دارند که قابل جذب‌اند و باعث قوی‌تر شدن حملات می‌شوند. ماِل دائماً بین حالت‌های مختلف جابجا می‌شود که هرکدام آمار او را تغییر می‌دهد. سیِل از عنصرهای تاریکی و نور استفاده می‌کند که قدرتش را تقویت می‌کند. و موکومو حتی می‌تواند به نورون تبدیل شود! با چرخاندن یک چرخ، حملات نورونی‌اش تغییر می‌کنند. یادگیری همه‌ی این موارد تقریباً غیرممکن است. بازی بیش‌ازحد جاه‌طلبانه عمل کرده.

سیستم پیکتوها هم گیج‌کننده است. من تا نیمه‌ی بازی متوجه نشده بودم که لومینا پوینت‌ها دقیقاً چه‌کار می‌کنند. این امتیازها اجازه می‌دهند پیکتوهایی را مجهز کنی که مزیت‌های خاص دارند بدون اینکه یک پِرک را اشغال کنند. اما این کار در منویی جدا از منوی اصلی پیکتوها انجام می‌شود. همین موضوع باعث می‌شود بازی در لحظاتی بسیار گیج‌کننده باشد و نظم ذهنی‌ات را به‌هم بریزد.

در دنیای بازی هم اشیای زیادی برای کشف وجود دارد، اما مشکل اینجاست که دوربین بیش‌ازحد زوم‌اوت شده است. در نتیجه از دور نمی‌توان آیتم‌ها را دید. مخصوصاً زمانی که به اسکیه دسترسی پیدا می‌کنی و سریع‌تر در نقشه حرکت می‌کنی، این مشکل پررنگ‌تر می‌شود. حیف، چون همان‌طور که گفتم، تقریباً در هر گوشه‌ چیزی برای یافتن وجود دارد.

نظر نهایی

بررسی Clair Obscur: Expedition 33


Clair Obscur: Expedition 33 واقعاً مرا غافلگیر کرد. معمولاً از کنار چنین بازی‌هایی بی‌تفاوت عبور می‌کنم، اما تریلرها بلافاصله این حس را به من دادند که با اثری خاص طرف هستیم. و به‌نظر می‌رسد حق با من بود. در تمام طول تجربه‌ی بازی، حتی لحظه‌ای احساس خستگی نکردم.

روایت جذاب، جهانی زیبا و تنوع بالای دشمنان، در کنار محتوای فراوان خارج از مسیر اصلی، باعث شد بازی همیشه چیزی برای ارائه داشته باشد. با این حال، گاهی بازی بیش‌ازحد می‌خواهد. تفاوت بین شخصیت‌ها آن‌قدر زیاد است که حتی در دو‌سوم پایانی بازی هم ممکن است ندانید دقیقاً با یک شخصیت چطور باید بازی کرد.

همچنین بسیاری از منوها آن‌طور که باید واضح نیستند. این‌ها البته ایراداتی جزئی‌اند. چون به‌ندرت پیش می‌آید تا این اندازه مجذوب یک بازی شوم.

Clair Obscur: Expedition 33 شروعی درخشان برای Sandfall Interactive است. و ما بی‌صبرانه منتظر آثار بعدی این استودیو جاه‌طلب هستیم!

نکات مثبت و منفی Clair Obscur: Expedition 33

✅ دنیایی چشم‌نواز
✅ داستانی کنجکاوی‌برانگیز
✅ دشمنان متنوع
✅ تنوع بالا در محیط‌ها

❌ سیستم مبارزه بیش‌ازحد پیچیده
❌ قابلیت‌های پنهان و منوهای نامفهوم

Solid Snake

سالید اسنیک (Solid Snake) شخصیت اصلی و یکی از مهم‌ترین قهرمان‌های مجموعه بازی‌های Metal Gear است که توسط هیدئو کوجیما خلق شد. او یک سرباز افسانه‌ای و مامور عملیات مخفی است که در بیشتر بازی‌ها وظیفه دارد وارد پایگاه‌های دشمن شود، سلاح‌های هسته‌ای یا ماشین‌های جنگی غول‌پیکر به نام Metal Gear را نابود کند و جلوی تهدیدهای جهانی را بگیرد. چند نکته مهم درباره‌ سالید اسنیک: نام واقعی‌: دیوید (David) سازنده‌: کلون ژنتیکی بیگ باس (Big Boss)، یکی از بزرگ‌ترین سربازان تاریخ در داستان بازی. ویژگی‌ها: مهارت فوق‌العاده در مخفی‌کاری، تیراندازی، بقا و استفاده از تجهیزات. شخصیت: کم‌حرف، خونسرد، ولی بسیار هوشمند و با اراده. اولین حضور: بازی Metal Gear (سال 1987) معروف‌ترین حضور: Metal Gear Solid (سال 1998 به بعد) که باعث شهرت جهانی او شد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، سالید اسنیک ترکیبی از جیمز باند، رامبو و یک نینجای مدرن است. با این تفاوت که همیشه در سایه حرکت می‌کند و کارش نجات جهان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا