نقد فیلم و سریال

بررسی فیلم The Quiet Ones

با بررسی فیلم The Quiet Ones همراه باشید. در سال ۲۰۰۸، گروهی از جنایتکاران اروپایی بزرگ‌ترین سرقت تاریخ دانمارک را انجام دادند؛ سرقتی که در مجله Atavist با عنوان «ماموریت کپنهاگ» شناخته می‌شود. فیلم آرام‌ها به کارگردانی فردریک لوئیس هوید، این رویداد را در قالب یک تریلر نفس‌گیر روایت می‌کند؛ از مراحل برنامه‌ریزی دقیق تا در نهایت دستگیری. فیلمنامه‌ی اندرس فریتیوف آگوست به بررسی انگیزه‌های گروه، مشکلات مالی و چالش‌های عملیاتی آن‌ها می‌پردازد و مقایسه‌هایی با فیلم‌های مشابه ژانر سرقت ایجاد می‌کند. این موضوع پرسشی را مطرح می‌کند: روایت خودزندگی‌نامه‌ای یا صرفاً سرگرم‌کننده؟ هر دو رویکرد درست هستند، اما بازآفرینی واقع‌گرایانه‌ی هوید در مرز بین سرگرمی خودکار و روایت عمیق گیر می‌افتد. آرام‌ها تمام ویژگی‌های ژانر خود را رعایت می‌کند، از لحظات پرتنش گرفته تا خطرات نزدیک، اما نمی‌تواند تنش ناشی از نظارت و هیجان مداوم فیلم‌های سرقت سطح بالا را حفظ کند.




فیلم The Quiet Ones درباره چیست؟

گوستاو دیکیر گیزه در نقش «کاسپر» ظاهر می‌شود؛ مشت‌زنی جاه‌طلب و مرد خانواده‌ای فداکار که برای رسیدن به پیروزی هر کاری می‌کند. اما کاسپر علاوه بر علاقه به مشت‌زنی، استعداد خاصی در برنامه‌ریزی فعالیت‌های غیرقانونی دارد. این موضوع او را وارد معامله‌ای مشکوک با خلافکار حرفه‌ای «اسلیمانی» (با بازی ردا کاتب) می‌کند.

در حالی که مسیر قهرمانی در دنیای بوکس برای کاسپر طولانی است، خانواده‌اش همین حالا به حمایت نیاز دارند. اسلیمانی فرصتی تکرارنشدنی برای انجام یک سرقت بزرگ از شرکت حمل‌ونقل پول در گلوستروپ را پیش پای او می‌گذارد. کاسپر درمی‌یابد که «کاسپرِ مشت‌زن» نمی‌تواند مانند «کاسپرِ مسئول لجستیک» نان‌آور باشد. او پیشنهاد اسلیمانی را می‌پذیرد و باقی ماجرا تبدیل به بخشی از تاریخ می‌شود.

این فیلم شبیه به The Italian Job یا Den of Thieves 2: Pantera نیست


هوید در آرام‌ها لحنی کاملاً جدی دارد و فیلمش را در سطح آثار مایکل مان یا بن افلک قرار می‌دهد. زندگی خلافکاران در تاریک‌ترین و ناامیدانه‌ترین حالت خود به تصویر کشیده می‌شود، با این حال، روایت وقت زیادی را خارج از مخفیگاه‌ها یا بررسی محل‌های سرقت هدر نمی‌دهد.

بزرگ‌ترین چالش فیلم، روایت داستانی است که مخاطب می‌تواند در عرض چند ثانیه با یک جستجوی ساده از پایانش مطلع شود. حفظ جذابیت در حالی که مخاطب پایان داستان را می‌داند، کار دشواری است. هوید این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهد که انگار دارد از روی مقاله‌های خبری روایت می‌کند. با این حال، فیلم جسارت لازم را ندارد و روند داستانی آن بیش از حد خطی پیش می‌رود.

بررسی فیلم The Quiet Ones

فیلم The Quiet Ones : ساده‌انگاری در ژانر سرقت

فیلمنامه‌ی ساده و مختصر آگوست گاهی تلاش می‌کند به شخصیت‌ها عمق ببخشد، اما تمرکز اصلی همچنان روی «کاسپر» و «اسلیمانی» باقی می‌ماند. کاسپر عاشق همسر و دخترش است، در حالی که اسلیمانی با شریک عصبی خود به طرز خشنی رفتار می‌کند و حتی او را تا مرز غرق شدن پیش می‌برد. این لحظات دو شخصیت منفی متضاد را نشان می‌دهند، اما پرداخت آن‌ها سطحی و پراکنده است و ساختار مشخصی ایجاد نمی‌کند.

داستان اولیه درباره تمرکز کاسپر روی آمادگی جسمانی هم به‌طور سطحی مطرح می‌شود و تنها در جریان سرقت به‌عنوان یک اشاره گذرا بازمی‌گردد. در سوی دیگر، اسلیمانی در طول فیلم مشغول جمع‌آوری خلافکاران خیابانی است و در نهایت، حدود پانزده مرد قابل‌تعویض روی صفحه ظاهر می‌شوند که بیشتر شبیه مانکن‌های خلافکار به نظر می‌رسند تا شخصیت‌هایی متمایز.

با این حال، بازی بازیگران قابل‌قبول است و نگاه هوید به ژانر سرقت نیز ماهرانه به نظر می‌رسد. آرام‌ها شاید به اندازه‌ی شکم شش‌تکه‌ی گیزه منسجم نباشد، اما از نظر بصری چشم‌نواز و از لحاظ بازیگری راضی‌کننده است.

مشکلات اصلی فیلم از ریتم و هدف‌گذاری آن ناشی می‌شوند


حادثه‌ی سرقت خودرو زرهی در ابتدای فیلم هیجان‌انگیزترین بخش داستان است و مخاطب را به وجد می‌آورد. اما پس از آن، اختلافی آشکار میان مراحل برنامه‌ریزی و اجرای سرقت به وجود می‌آید و هرگز ضربان قلب مخاطب را بالا نمی‌برد. هوید در تخمین آنچه مخاطب انتظار دارد ببیند دچار اشتباه می‌شود؛ حتی وقتی شخصیت نگهبان با بازی آماندا کالین را برجسته می‌کند، نتیجه نهایی تنها یک پرداخت متوسط به همراه دارد.

آرام‌ها همان‌طور که از نامش پیداست، بیش از حد آرام است و نتوانسته انتظارات ژانر سرقت را برآورده کند. از سرقت وسایل نقلیه ساختمانی گرفته تا تعقیب‌و‌گریزهای پلیسی، همه چیز مطابق با انتظارات معمول پیش می‌رود. گروهی از خلافکاران بی‌نام‌ونشان نیز نتوانسته‌اند عدالت سینمایی را در حق بزرگ‌ترین سرقت تاریخ دانمارک ادا کنند.

فردریک لوئیس هوید استعداد خوبی در به تصویر کشیدن صحنه‌های واقع‌گرایانه‌ی جنایی دارد، اما در انتقال درست بین مراحل آماده‌سازی و پاداش نهایی ناکام می‌ماند. نتیجه، تجربه‌ای یکنواخت و ناامیدکننده است که در عین داشتن تکنیک و پتانسیل، با روایتی کسل‌کننده و قابل پیش‌بینی از بین می‌رود.

هر بخش به‌تنهایی کارآمد است، اما در کنار هم هرگز آن انسجام لازم را پیدا نمی‌کند و نقشه‌ی بزرگ فیلم هیچ‌گاه به‌درستی عملی نمی‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بسته است
دکمه بازگشت به بالا