نقد فیلم Dirty Angels
با نقد فیلم Dirty Angels همراه باشید. تریلر اکشن “Dirty Angels” داستان تخیلی گروهی از سربازان است که برای نجات دختران مدرسهای ربودهشده در افغانستان که توسط اعضای داعش گروگان گرفته شدهاند، اقدام میکنند. این فیلم از تضاد بین درگیریهای واقعی که صحنهاش را میسازند و شخصیتهای کارتونی که داستانش را پیش میبرند، رنج میبرد. نقد فیلم و سریال های روز را در جوی استیک دنبال کنید.
نظرات دباره فیلم Dirty Angels
نقد فیلم Dirty Angels
فیلم با معرفی شخصیت منفیاش شروع میشود: امیر (با بازی جورج اسکندر)، عضو داعش که با لبخند شیطانیاش به زودی هدایت ربودن دختران مدرسهای را برعهده میگیرد. او بیرحمانه میکشد، اما اگر این کافی نیست تا ترسناک بودن او را نشان دهد، یک موسیقی ترسناک حرکات او را همراهی میکند. چه کسی میتواند جلوی او را بگیرد جز قهرمان ما، جیک (ایوا گرین، که دیالوگهایش را با صدایی خشدار میگوید)؟ او یک تفنگدار دریایی سرسخت است که زمانی توسط داعش اسیر شده بود و حالا برای انتقام از واحد سابقش به این مأموریت نجات به رهبری زنان میپیوندد.
وقتی به کارگردانهای مسنتر که هنوز فعالاند فکر میکنیم، معمولاً به نامهای بزرگ میرسیم: مارتین اسکورسیزی در ۸۲ سالگی، جورج میلر و استیون اسپیلبرگ در اواخر دهه ۷۰ زندگیشان. حتی کلینت ایستوود در اوایل ۹۰ سالگی آخرین فیلمش را ساخت! اما شاید به همان اندازه قابل تحسین باشد، کارگردان کمتر شناختهشدهای که با وجود نداشتن شهرت این بزرگان، همچنان به کار ادامه میدهد. این ما را به مارتین کمپبل ۸۱ ساله میرساند، که فیلم اکشن جدیدش، Dirty Angels، این آخر هفته همزمان در سینماها و پلتفرمهای VOD اکران میشود.
اگر کمپبل را میشناسید، احتمالاً به خاطر دو فیلم عالی جیمز باند اوست — GoldenEye و Casino Royale — که معرفیهای بینقصی برای باندهای مربوطه، پیرس برازنان و دنیل کریگ بودند. او همچنین کارگردانی فیلمهای محبوب ماجراجویی The Mask of Zorro و The Legend of Zorro را برعهده داشته است. فراتر از اینها، کارنامهاش مجموعهای متنوع است: از کمدیهای بریتانیایی اوایل کارش گرفته تا پروژههای تلویزیونی BBC و تنها تجربهاش در ژانر ابرقهرمانی با فیلم Green Lantern با بازی رایان رینولدز (که بهتر است کمتر درباره آن صحبت کنیم!).
فیلمشناسی مارتین کمپبل بیشتر شبیه یک حرفهای کارکشته است تا یک کارگردان مؤلف، اما قطعاً نمیتوانید ۱۸ فیلم بسازید و در این مسیر چیزهایی یاد نگیرید. شاید نتوان Dirty Angels را یک فیلم واقعاً خوب نامید، اما بدون شک فیلمی است که با مهارت ساخته شده و نشان میدهد کارگردانی باتجربه پشت آن قرار دارد. فیلم از لحاظ بصری چشمنواز است و بازیگران عملکردی ارائه میدهند که به اندازه کافی باورپذیر به نظر میرسد.
مشکلات موجود — که باید گفت، برخی از آنها جدی هستند — به نظر میرسد بیشتر در سطح فیلمنامه باشد. نکته جالب این است که کمپبل برای اولین بار در Dirty Angels اعتبار داستاننویسی هم دارد. چه کسی گفته نمیتوانید در دهه ۸۰ زندگی خود چیزهای جدیدی را امتحان کنید؟!
نظرات درباره فیلم Dirty Angels
فیلمشناسی مارتین کمپبل بیشتر شبیه یک حرفهای کارکشته است تا یک کارگردان مؤلف، اما قطعاً نمیتوانید ۱۸ فیلم بسازید و در این مسیر چیزهایی یاد نگیرید. شاید نتوان Dirty Angels را یک فیلم واقعاً خوب نامید، اما بدون شک فیلمی است که با مهارت ساخته شده و نشان میدهد کارگردانی باتجربه پشت آن قرار دارد. فیلم از لحاظ بصری چشمنواز است و بازیگران عملکردی ارائه میدهند که به اندازه کافی باورپذیر به نظر میرسد.
مشکلات موجود — که باید گفت، برخی از آنها جدی هستند — به نظر میرسد بیشتر در سطح فیلمنامه باشد. نکته جالب این است که کمپبل برای اولین بار در Dirty Angels اعتبار داستاننویسی هم دارد. چه کسی گفته نمیتوانید در دهه ۸۰ زندگی خود چیزهای جدیدی را امتحان کنید؟!
Dirty Angels داستان سرباز ارتش آمریکا به نام جیک (با بازی ایوا گرین) را روایت میکند که هرگز هیچ مرد یا زنی را در میدان نبرد پشت سر نمیگذارد، حتی اگر عملیات نجات بسیار خطرناک باشد. در ابتدای فیلم، او تلاش میکند یک خلبان نظامی را که او را از اسارت نجات داده اما مجبور شده بقیه تیمش را جا بگذارد، به دادگاه نظامی بکشاند. حتی مافوقهایش هم فکر میکنند این کار او غیرمنطقی است.
در همین حال، در خاورمیانه، جهادیهایی مستقر در افغانستان به یک مدرسه دخترانه پاکستانی حمله کرده و بیشتر دانشآموزان را ربودهاند. سرنوشتهای تلخی در انتظار بسیاری از آنهاست، اما پنج دختر که فرزندان سفرای کشورهای مختلف و معاونان وزرا هستند، برای دریافت باج گروگان نگه داشته میشوند. جیک مسئول تیم نجاتی میشود که بیشتر اعضایش را سربازان زن تشکیل میدهند. این تیم که خود را بهعنوان گروه امداد پزشکی جا زده، مأموریت دارد با هر وسیله ممکن دختران را نجات دهد.
جیک یک اسم مستعار عجیب به نام “جسیکا ربیت” (که به صورت Ra-BEET تلفظ میشود) دارد. او مدام تأکید میکند: “فقط یک B داره!” شخصیت جیک بهقدری جدی و سرسخت است که حتی نمیخواهد نام دیگران را بداند، فقط نقششان برایش مهم است. به همین دلیل، بقیه اعضای تیم با لقبهایی مثل “شوتر” و “بمب” شناخته میشوند (حدس بزنید وظیفهشان چیست!).
از میان اعضای تیم، دو بازیگر برجستهتر هستند: روبی رز (از John Wick: Chapter 2) و ماریا باکالووا (از The Apprentice و Borat Subsequent Moviefilm). در کنار آنها، چند شخصیت مرد هم حضور دارند، از جمله مسئول هماهنگی تیم (با بازی کریستوفر بکاس)، یک دکتر که سرنوشت خوبی در انتظارش نیست، و دو برادر اهل خاورمیانه که بهعنوان راننده تیم فعالیت میکنند و رابطهای گرم با جیک ایجاد میکنند.
برای یک فیلم اکشن، «Dirty Angels» کمی از نظر صحنههای اکشن ضعیف است
Dirty Angels بیشتر شبیه یک فیلم سرقت ساخته شده، با بخش عمدهای از زمان فیلم که به آمادهسازی برای عملیات نجات بزرگ اختصاص دارد. و این دقیقاً مشکل اصلی فیلم است. برای یک فیلم اکشن، صحنههای اکشن به طرز شگفتآوری کم هستند. اولین صحنه اکشن قابل توجه تا ۵۰ دقیقه پس از شروع فیلم رخ نمیدهد. وقتی اعضای تیم که با پوشیدن برقع مبدل شدهاند به مقر دشمن حمله میکنند، فقط ۱۵ دقیقه از فیلم باقی مانده است. بقیه زمان فیلم صرف برنامهریزیهای بیپایان و کمی پیچیدگیهای داستانی میشود.
تیم با قدرتهای محلی مختلفی اتحاد میبندد که برخی از آنها بعداً بهعنوان خائنان با انگیزههای پنهانی معرفی میشوند.
فیلم همچنین تلاش زیادی میکند تا جهانی را نشان دهد که گاهی مجبورید با شر کمتر متحد شوید، اما مشاهدات سیاسی فیلم بیشازحد سطحی و نامناسب برای این داستان به نظر میرسند. این فیلم که کمتر از دو ساعت طول میکشد و درباره “زنان در مأموریت” است، بستر مناسبی برای پرداختن به تحلیل عمیق تاریخ ژئوپلیتیک خاورمیانه نیست. هیچیک از این تلاشها جالب از کار درنمیآید و جزئیات داستان اغلب شبیه به یک قسمت ضعیف از سریال 24 حس میشوند.
مشکل دوم این است که همه شخصیتها بیش از حد کمعمق و ناقص به نظر میرسند، انگار طرحهایی هستند که قرار بوده در نسخههای بعدی فیلمنامه تکمیل شوند، اما این اتفاق نیفتاده است. به جز اسم مستعار و نقششان، چیز زیادی درباره آنها نمیتوان گفت. روبی رز رابطهای عاشقانه با دکتر تیم دارد، که شاید به او یک لحظه احساسی بدهد وقتی دکتر از داستان حذف میشود. اما بقیه شخصیتها … فقط حضور دارند.
به نظر میرسد هدف فیلم Dirty Angels نمایش “قدرت زنان” است، با فرستادن این زنان سرسخت به منطقهای که دختران در آن حقوق بسیار کمی دارند. هدف قابل تحسینی است، اما کاش فیلم قهرمانهایی ارائه میداد که بیشتر ارزش تشویق داشتند.
اوا گرین که ۱۸ سال پیش در همکاری با کمپبل در Casino Royale بهترین بازی کارنامهاش را ارائه داده بود، بیشتر فیلم را فقط در دو حالت میگذراند: بدخلق یا افسرده. او تنها در عملیات نجات بزرگ در پرده پایانی به شکلی پرشور و حیوانگونه زنده میشود. اگر چنین لحظاتی در طول فیلم بیشتر بود، میتوانست تفاوت بزرگی ایجاد کند.
«Dirty Angels» بیش از حد جدی است و همین به ضرر خودش تمام شده است
کمپبل فیلمی ساخته که به واقعیتهای هولناک میپردازد و از خشونتهای رایج در منطقهای که فیلم در آن روایت میشود، اجتناب نمیکند. اگر این فیلم را تماشا کنید، باید آماده باشید تا شاهد دختران نوجوانی باشید که از روی سقف پرتاب میشوند و به شکلی گرافیکی میمیرند، همچنین چندین اعدام وحشیانه. علاوه بر این، طنز کمی در فیلم وجود دارد، جز یک شوخی بیمزه (و کاملاً نامناسب) در مورد هری پاتر. من از رابطه جیک با دو برادر، بهویژه مالک (با بازی رضا بروجرودی)، که در طول سفرهای طولانی به نقاط بعدی مأموریت با او ارتباط برقرار میکند، خوشم آمد، اما این لحظات بسیار کوتاه هستند. Dirty Angels اغلب بیش از حد جدی و سیاسی است.
همانطور که میدانیم، کمپبل یک حرفهای است، بنابراین وقتی صحنههای اکشن به نمایش درمیآیند، بهخوبی کارگردانی شدهاند. در نبرد پایانی، یک حرکت فوکوس از صورت یک تکتیرانداز به انتهای تفنگ او میرود که یکی از انتخابهای جالب کارگردانی است. با این حال، “فیلمسازی اکشن قدیمی و محکم” میتواند به اندازه یک blessing یک curse باشد. بله، آنچه که در فیلم وجود دارد قابل قبول است، اما در دنیای John Wick و در همان سالی که Monkey Man منتشر شد، به شدت احساس میشود که فیلم قدیمی و کهنه است. وقتی اکشن در فیلم شما خیلی محدود باشد و بخشهای غیر اکشن نتوانند به شکلی مناسب تأثیر بگذارند یا سرگرمکننده باشند، به فیلمی میرسید که احساس میکند دلیلی برای وجود ندارد. این همان چیزی است که در Dirty Angels داریم. اما نگران نباشید — مارتین کمپبل با فیلم نوزدهم خود، یک تریلر با بازی دیزی ریدلی به نام Cleaner، سال آینده بازخواهد گشت. برای برخی کارگردانها، صرف نظر از سنشان، همیشه فیلم دیگری در راه است.